أذكار
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

تسخير الروح

اذهب الى الأسفل

تسخير الروح Empty تسخير الروح

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:27

تسخير روح
دو نوع «تسخير روح» وجود دارد که بايد به دقت از هم تفکيک شوند. يکى تسخير روح توسط «روح فاقد تجسد» که در شخص خاصى حلول مى‏کند، ديگرى تسخير روح تحت تأثير شرايط حاکم و مکان خاص. چنين تسخير روحى، هر فردى را که به قدر کافى حساس باشد و به آن مکان برود تحت‏ تأثير قرار مى‏دهد. افراد غيرحساس، مگر در مواردى که تأثير محيط، بسيار قوى باشد، ايمن هستند. براى اين که شخص در معرض تسخيرِ روح قرار گيرد، بايد از نظر روانى سبکبار و بسيار حساس باشد، به همين دليل است که کودکان، اقوام سِلت و نژادهاى رنگين‏پوست، بيش‏تر از سايرين به تسخيرِ روح مبتلا مى‏شوند. حال آن که افراد بلغمى مزاج اروپاى شمالى در مقايسه با آن‏ها از اين عارضه ايمن هستند و مردمان شکاک و مادى‏نگر لاتين بيش‏تر از همه در امانند. اجازه دهيد نخست به مسئله‏ى حلول روح توسط يک روح تجسد نيافته بپردازيم.

توجه داشته باشيد که به جاى واژه‏ى «حمله» از واژه‏ى «حلول» استفاده کرده‏ام، زيرا چنين آشفتگى و پريشانى روانى لزوماً نتيجه‏ى حمله‏ى عمدى نيست. گاه، روحِ وابسته، حال غريقى را تداعى مى‏کند که به نجات‏دهنده‏ى خود مى‏آويزد و او را نيز با خود به زير مى‏کشاند. موجودى که مشکل‏ساز است ممکن است خود روحى باشد سرگردان که در عالم برزخ گرفتار آمده و از عواقب کار خود و آسيبى که در اثر وابستگى تنگاتنگ به فردى زنده به او وارد مى‏آيد بى‏خبر باشد. از اين روست که ترويج گسترده‏ى تعاليم روحانى، بسيار ارزشمند است. زيرا اين تعاليم موجب مى‏شود تا تنش‏هاى ميان اين دنيا و دنياى آخرت کاهش يابد.تا آن‏جا که به تجارب شخصى‏ام مربوط مى‏شود، بر اين باورم که در اين نوع تسخير روح، بدنهادى و غرض‏ورزى کم‏تر دخالت دارند. به هر حال وابستگى حريصانه‏ى ارواح به زندگان، پديده‏ى چندان نادرى نيست و خود، علت و مصايب بسيار ناخوشايندى را که يکى از جفت‏ها پس از مرگ زوج خود بدان مبتلا مى‏شود، توضيح مى‏دهد.

مواردى نيز پيش مى‏آيد که «روح» تا حدى با علوم غيبى آشنايى دارد و در چنين حالى شديداً به علت اميال و علايق دنيوى، به جهان خاکى وابسته است و اين علايق باعث مى‏شود تا از طريق برقرارى روابط عجيب و غريب از جسم مادى شريک جفت خود براى ارضاء آرزوهاى خويش استفاده کند.يکى از بستگانم، شوهر خود را پس از يک بيمارى طولانى از دست داد. اين زن به همسر خود بسيار وابسته و علاقه‏مند بود. اما شوهر، که مردم معتقد بودند آن زن شانس آورده که از شرّش خلاص شده است، مردى دايم‏الخمر بود که پس از سال‏ها اعتياد به الکل و يک دوره‏ى طولانى که طى آن با مورفين تسکين مى‏يافت، درگذشته بود.

او مردى بود بسيار خبيث، خودخواه و بدون توبه و انابه از دنيا رفت. با اين حال در زمان بيمارى و زمين‏گير شدن، ديگر نمى‏توانست به همسرش آزارى برساند. زن که بسيار عاطفى بود، طى اين دوران از شوهر خود بتى ساخت و به محض اين که شوهرش در مظلوميت، جان سپرد، او را در ذهن خود به مقام قديسى رساند. حتماً اين زن به علوم غيبى علاقه‏مند بوده، مراقبه مى‏کرده و از باطن پيران طريقت همت مى‏طلبيده است. اما على‏رغم توصيه‏هايى که به او شد، تصميم گرفت با شوهرش ارتباط روحى برقرار کند و از او به عنوان راهنما و مقتداى خود، همت و مساعدت بطلبد. از سوى ديگر، آن مرد به خاطر نفس‏پرستى و دنيادوستى، با چنگ و دندان به زندگى خاکى چسبيده بود. خوشبختانه توانستند او را قانع کنند تا جسد همسرش را بسوزاند. اما على‏رغم همه‏ى توصيه‏ها هر چه را متعلق به همسرش بود از بيمارستان به خانه آورد، در اطاق خواب خود گذاشت و در اطراف عکس او محرابى ساخت و از آن، به هنگام مراقبه براى تمرکز استفاده مى‏کرد.

آخرين دوره‏ى بيمارى او بسيار طولانى و طاقت‏فرسا بود. زن که هفته‏ها دراضطراب دايم به سر برده بود، کارد به استخوانش رسيد، اما اين اضطراب و نگرانى هنوز هيچ نوع عارضه‏ى جسمى به همراه نداشت. بنابراين ظاهراً هيچ نوع اخطار جسمانى حاکى از بيمارى وخيمى که در انتظار او بود، ديده نمى‏شد. با اين حال به زودى همه متوجه شدند که آن زن مهربان و دوست داشتنى، به تدريج تغيير کرده و نه تنها از لحاظ خلق و خو، بلکه از نظر چهره نيز کم‏کم به هئيت همسرش در آمده است. سپس حادثه‏ى عجيبى رخ داد. شوهر اين زن در اثر ابتلاء به التهاب ستون فقرات مرده بود. فرد مبتلا به اين نوع بيمارى به جاى اين که در ناحيه‏ى ملتهب احساس درد کند، در اعصاب منشعب از ستون فقرات دچار درد مى‏شود. اين درد در نواحى خاصى مثل دست، بازو و غيره منتشر مى‏شود، به طورى که گاه يک طرف بدن بيش از طرف ديگر آن دردناک مى‏گردد. خانم مذکور با روشى که در پيش گرفت به دست خود التهاب عصبى شديدى در جسم خويش پديد آورد، که دقيقاً مشابه انتشار درد در جسم همسرش بود.نمونه‏ى روشن‏کننده ديگر، موردِ دوشيزه «ئى» است که نامزد او در جنگ کشته شده بود.
.........

قهر الروح
هناك نوعان من "أسر الروح" التي يجب تمييزها بعناية. الأول هو انتزاع الروح من قبل "الروح بلا تجسد" الذي يذوب في شخص معين ، والآخر هو غزو الروح تحت تأثير الظروف والمكان السائد. يؤثر هذا الفتح الروحي على أي شخص لديه حساسية كافية للذهاب إلى هناك. الأشخاص غير الحساسين آمنون ، إلا في الحالات التي يكون فيها تأثير البيئة قويًا جدًا. من أجل أن يتعرض الشخص لغزو الروح ، يجب أن يكون نفسياً خفيف الرأس وحساساً للغاية ، وهذا هو السبب في أن الأطفال ، والكلت ، والأشخاص الملونين هم أكثر عرضة لتملك الروح. من ناحية أخرى ، فإن الأشخاص البلغاريين في شمال أوروبا أكثر أمانًا مما هم عليه ، واللاتينيون أكثر تشككًا وماديًا. دعونا أولاً نتعامل مع مسألة انحلال الروح بواسطة الروح المتجسدة.

لاحظ أنني استخدمت كلمة "حل" بدلاً من "هجوم" ، لأن مثل هذا الاضطراب العقلي ليس بالضرورة نتيجة لهجوم متعمد. في بعض الأحيان ، تستحضر روح التبعية رجلاً يغرق في التمسك بمنقذه ويسحبه معه إلى أسفل. قد يكون المخلوق المسبب للمشكلة نفسًا تائهة محاصرة في المطهر وغير مدركة لعواقب عمله والضرر الذي يعاني منه نتيجة ارتباطه الوثيق بشخص حي. هذا هو سبب أهمية الترويج الواسع للتعاليم الروحية. لأن هذه التعاليم تقلل من حدة التوتر بين الدنيا والآخرة ، وفيما يتعلق بتجاربي الشخصية ، أعتقد أنه في هذا النوع من غزو الروح والحقد والتعمد ، فهم أقل مشاركة. ومع ذلك ، فإن الاعتماد الجشع للأرواح على الحياة ليس ظاهرة نادرة ويفسر السبب غير السار والمعاناة التي يعاني منها أحد الزوجين بعد وفاة الزوج.

هناك أيضًا حالات تكون فيها "الروح" على دراية إلى حد ما بالعلوم غير المرئية وفي مثل هذه الحالة تعتمد بشدة على العالم الأرضي بسبب الرغبات والمصالح الدنيوية ، وهذه المصالح تجعلها تقيم علاقات غريبة من خلال استخدام الجسد المادي. من شريكك لإشباع رغباتك ، فقد فقدت إحدى أقاربي زوجها بعد مرض طويل. كانت هذه المرأة معالة للغاية ومهتمة بزوجها. لكن الزوج ، الذي يعتقد الناس أنه كان محظوظًا بما يكفي للتخلص منه ، كان رجلاً مخمورًا مات بعد سنوات من إدمان الكحول وفترة طويلة من الراحة من المورفين.

لقد كان رجلاً شريرًا جدًا وأنانيًا ومات بغير توبة. ومع ذلك ، في وقت مرضه والانهيار الأرضي ، لم يعد بإمكانه إيذاء زوجته. المرأة التي كانت عاطفية للغاية جعلت زوجها يضايقها خلال هذه الفترة ، وبمجرد وفاة زوجها في القمع ، جعلته قديسا في عقلها. من المؤكد أن هذه المرأة كانت مهتمة بالسحر ، والتأمل ، وطلبت الاجتهاد من داخل شيوخ الطريق. ولكن رغم النصيحة التي أعطتها لها قررت إقامة علاقة روحية مع زوجها وطلبت منه مساعدتها وتوجيهها كدليل ومقتدى. من ناحية أخرى ، تشبث الرجل بالحياة الأرضية بمخالبه وأسنانه من الأنانية والدنيا. لحسن الحظ ، تمكنوا من إقناعه بحرق جسد زوجته. لكن على الرغم من كل النصائح ، فقد أحضر إلى المنزل كل ما يخص زوجته ، ووضعه في غرفة نومه ، وبنى مذبحًا حول صورته ، واستخدمه للتأمل أثناء التأمل.

كانت الفترة الأخيرة من مرضه طويلة جدًا ومرهقة. المرأة التي كانت تعاني من القلق المستمر منذ أسابيع ، حصلت على سكين في عظامها ، لكن هذا القلق والقلق لم يتسبب في أي آثار جانبية جسدية. لذلك يبدو أنه لم يكن هناك أي تحذير جسدي من المرض الخطير الذي ينتظره. ومع ذلك ، سرعان ما أدرك الجميع أن المرأة الطيبة والمحبة قد تغيرت تدريجياً ، ليس فقط من حيث المزاج ، ولكن أيضًا من حيث الوجه ، فقد أصبحت زوجها تدريجياً. ثم وقع حادث غريب. توفي زوج المرأة بسبب التهاب في العمود الفقري. يصاب الشخص المصاب بهذا النوع من المرض بألم في الأعصاب المتفرعة من العمود الفقري بدلاً من الشعور بألم في المنطقة الملتهبة. ينتشر هذا الألم إلى مناطق معينة مثل اليدين والذراعين وما إلى ذلك ، بحيث يصبح أحد جانبي الجسم أحيانًا أكثر إيلامًا من الآخر. استخدمت المرأة هذا الإجراء لإلحاق التهاب عصبي شديد في جسدها ، وهو بالضبط مثل نشر الألم على جسد زوجها ، ومثال توضيحي آخر هو حالة الآنسة إي التي قُتل خطيبها في معركة.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

تسخير الروح Empty رد: تسخير الروح

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 23:09

موردى که در بالا به آن اشاره شد به موجودى خاص چه «مادى» وچه«غيرمادى»مربوط نمى‏شود. بلکه بيش‏تر جوّ نامطلوب ذهنى‏اى را تشريح مى‏کند که تحت تأثير هيجانات و عواطف قوى يا رنج‏آور، طى دوره‏اى مشخص در مکانى ثابت ايجاد مى‏شود. چنين کانون متراکمى، چنانچه بسيار قوى باشد، ممکن است براى هميشه باقى بماند. ساختمان‏هايى که داراى چنين کانونى هستند اگر هم تخريب و از نو ساخته شوند باز هم آن نيروها همچنان باقى مى‏مانند، درست مثل اثر نور در نگاتيو عکاسى.

اين کانون‏ها افراد حساس را تحت ‏تأثير قرار مى‏دهند، حال آن که افرادى که حساس نيستند چه بسا بى‏هيچ مشکلى آن را پشت سر بگذارند. تشخيص اين که اختلال حاکم بر محيط، صرفاً نتيجه‏ى جوّ حاکم بر آن است و يا مشکلاتى که در اثر دخالت يک موجود اسير دنياى خاکى به وجود آمده، دشوار است. اما هر جا پاى يک «موجود» در ميان باشد دير يا زود آثار آن ديده مى‏شود.حضور چنين موجودى، هم شنيده و هم احساس مى‏شود. البته، احساس به تنهايى، کافى نيست. براى نمونه، موردى را سراغ دارم که از ساختمانى براى انجام مراسم و آيين‏هاى مذهبى استفاده مى‏شد. بعدها بخشى از اين ساختمان به يک اداره اجاره داده شد و پس از انتقال لژ مذهبى به جاى ديگر، دو اطاق ديگر آن ساختمان عملاً خالى ماند. با اين حال شب‏ها صداى دينگ دَنگ و تاق و تاق از آن‏ها شنيده مى‏شد. اين صداها دليل بر وجود يک موجود نبود، زيرا مراسم و آيين‏هايى که در آن‏جا برگزار مى‏شد، از نوع برانگيزنده نبود و آثار شرارت بارى از آن حاصل نمى‏شد. در اين موارد فقط بايد بر حضور نيروهايى اذعان کرد که حاکى از وضعيتى تنش‏آميز و صرفاً نتيجه‏ى سر و صداهاى فيزيکى آن مراسم هستند.

انواع حملات روحى (روانى)، نشانه‏هاى تعرض روحى، تحليل ماهيت حملات روحى،برون فکنى کالبد اثيرى، آسيب شناسى تماس‏هاى غيربشرى، تأثير عامل فراروانى در ناراحتى‏هاى روانى، روش هاي شناخت، ايجاد حمله‏ى روانى و انگيزه‏هاى حمله‏ى روانى و روش‏هاى دفاع در برابر آن.



کتابخانه علوم و فنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

تسخير الروح Empty رد: تسخير الروح

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 23:10

نظر دین در خصوص احضار روح
امکان دیدن روح دو پرسش مطرح است یکى آنکه آیا دیدن ارواح توسط انسان هاى دیگر ممکن است یا چنین امکانى وجود ندارد؟ دیگر آنکه آیا مشاهده روح شخص، توسط خود او امکان وقوع دارد یا خیر؟ در مورد نخست مى توان گفت، بر اساس نظریه تجرد نفس، روح در ذات خود قابل مشاهده نیست، ولى از این جهت که پس از خروج از بدن مادى در قالب مثالى جاى مى گیرد، گرچه باز هم براى انسان هاى معمولى قابل دیدن نیست، ولى براى اولیاى خاص خداوند، همچون امامان علیهم السلام و یا کسانى که بر اثر ریاضت باطن، دید برزخى یافته اند، چنین کارى ممکن است و واقع هم شده است و مى شود. و همچنین بنا بر نظریه در پیش اشاره شده که ذات روح، جسمى شفاف باشد، با چشم طبیعى قابل رؤیت نیست گرچه از راههایى که ذکر شد، چنین کارى امکان وقوع دارد.

پاسخ پرسش دوم نیز روشن است، زیرا پیدایش روح که موجودى مجرد است، همزمان با پیدایش جسم بوده و با پدید آمدن آن کار تدبیر جسم به او واگذار گردیده است و تمام اعمال و آثار و حرکت هاى بدن، با اراده، فرمان و تدبیر مستقیم روح محقق مى شود و اعضا و اندام جسم ابزار و آلات آن به شمار مى روند.
بنابراین تا وقتى روح در بدن طبیعى وجود دارد و با ابزار چشم آن مى بیند، خودى از او در برابر دیدش نیست تا آن را مشاهده کند، زیرا قوام دیدن به این است که چیز مورد دید در برابر او باشد، تا به چشم طبیعى در آید و قابل رؤیت گردد و زمانى هم که روح از بدن خارج مى شود از بدن، جز لاشه اى جامد و کور و کر باقى نمى ماند. و به همین جهت چنین نگاهى حتى براى کسانى که چشم برزخى دارند نیز ناممکن است.
گرچه نقل شده است که برخى صاحبان نفوس توانمند، روح خویش را در برابر خود دیده اند، ولى علامه طباطبایى (ره) آن را حقیقت عینى ندانسته، بلکه آن را تمثل ذهنى و صورت ادراکى قائم به شعور شخص برشمرده است. ولى شاید بتوان گفت گرچه این کار، براى انسان هاى عادى ناممکن است، علامه مجلسى (ره) گفته است که برخى حتى در زمان حیات طبیعى انسان، براى او بدن و قالب مثالى قائل شده اند که تنها انسان هاى بسیار قوى و ریاضت دیده قادرند در حال حیات مادى خود در آن تصرف کنند. بر این پایه براى افرادى از این دست، این امکان وجود دارد که با حفظ تعلق خود به بدن طبیعى، در بدن مثالى نیز تصرف کنند و در نتیجه خواهند توانست با دید برزخى، خود را در آن بدن مثالى مشاهده کنند.

آیا احضار روح و ارتباط طرفین زنده و مرده امکان دارد؟
تلاش براى ارتباط با عالم ماوراى ماده و احضار ارواح گذشتگان را حتى مى توان در مراسم مذهبى قبائل بدوى نیز مشاهده کرد. چنین باورى از سوى انسان دیروز و امروز، همواره دست آویز کسانى شده است که با باز کردن دکان عوام فریبى و استخدام ابزارآلات مخصوص با لطایف الحیل، مدعى ارتباط با عالم ارواح شده، مطامع خود را در این مسیر دنبال کرده اند.بى شک، ارتباط با عالم ارواح، امرى ممکن است و سیره ائمه معصوم علیهم السلام و تجربه تاریخى بشر، این امر را ممکن مى سازد.
در آموزه هاى دینى، احضارکننده روح، داراى جایگاه ویژه اى نیست تا چه رسد به این که براى چنین ویژگى او، ثواب و پاداشى در نظر گرفته شود. اگر چنین ویژگى براى زندگى فردى و اجتماعى و حتى اُخروى افراد دستاوردى داشت، به یقین ائمه معصوم علیهم السلام، شیعیان و یا حتى اصحاب خاص خود را به چنین رویکردى ترغیب مى کردند و حال این که آن برگزیدگان الهى، شیعیان خود را به انجام تکالیف و پرهیز از گناه، ترغیب و آنان را از رفتار بیهوده اى که فرصت عبادت خداوندى و تلاش در آبادانى دین و دنیا را از آنان مى گیرد، بر حذر داشته اند.

ارتباط با ارواح
سخن گفتن با اولیاى الهى پس از مرگ یک سنت اسلامى است که مسلمانان بدون کوچکترین تردید آن را انجام مى دادند. ابن هشام مى نویسد: على بن ابى طالب پیامبر را به کمک عباس بن عبدالمطلب و فضل بن عباس و قثم بن عباس غسل داد، آنگاه على علیه السلام پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را به سینه خود چسبانید و پس از پوشانیدن او با کفن چنین گفت: «بابی انت و امی ما اطیبک حیا و میتا»؛ پدر و مادرم به فدایت که چقدر خوشبو بودی و هستی هم در زمانی که زنده بودی و هم پس از مرگ.
و نیز نقل مى کند: آنگاه که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم درگذشت، ابوبکر وارد حجره پیامبر شد و پارچه از صورت پیامبر برداشت، او را بوسید و چنین گفت: «بابی انت وامی اما الموت التی کتب الله علیک فقد ذقتها ثم لن تصیبک بعدها موتة ابدا»؛ پدر و مادرم به فدایت مرگی را که خدا برایت مقرر کرد چشیدی، اما پس از آن هرگز مرگی نخواهی داشت. (ابن هشام، سیره نبوى 4/662و 655) آنگاه صورت او را پوشانید. وهابیان که هر نوع ارتباط با ارواح را منکرند در مقابل این دو نص تاریخى که مستندترین تاریخ آن را نقل کرده است چه مى گویند؟!

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

تسخير الروح Empty رد: تسخير الروح

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 23:10

ارتباط با ارواح، به اشکال مختلفى میسر است:
1. ارتباط بدون تخاطب طرفینى، مانند: الف) زیارت. ب) اعطاى خیرات و نیکى. ج) توسل. د) در مواردى که دلیل خاصى مانند توسل به پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام و شهدا وجود دارد، این گونه ارتباط با ادله معتبر ثابت شده است و جز در موارد اندک، اختلافى در آن وجود ندارد.
2. ارتباط به صورت تخاطب طرفینى مانند:
الف) ارتباط با ارواح گذشتگان یا زندگان در خواب صادق؛ این ارتباط نیز گاه به اراده ارواح صورت مى گیرد و گاه به اراده شخص خواب بیننده؛ یعنى او با انجام بعضى کارها، زمینه دیدن آن شخص را در خواب فراهم مى کند. این نوع از ارتباط، به قدرى ذکر شده است که جاى هیچ انکارى ندارد.
ب) ارتباط با ارواح گذشتگان یا زندگان در بیدارى؛ آگاهى از عوالم دیگر در بیدارى نیز ممکن است. احضار روح به معناى اصطلاحى و مأنوس آن همین نوع از ارتباط است؛ البته عبارت بوعلى فقط در آگاهى از عوالم دیگر در بیدارى بود و ارتباط با ارواح به نحو تخاطب طرفینى، چیزى بیش از صرف آگاهى از عالم ارواح است و همان گونه که تخاطب طرفینى در خواب ممکن است، در بیدارى نیز ممکن خواهد بود.

شیوه ارتباط با ارواح
نحوه ارتباط با ارواح به نحو تخاطب طرفینى در بیدارى و ارزش علمى و حقوقى آن نیازمند مقدمات زیر است:
1. روح موجودى مجرد است و هرگز با حواس ظاهرى قابل ادراک نیست؛ اما امکان ادراک آن با قوه خیال وجود دارد. قوه خیال، ادراک کننده جزئیات است و جزئیاتِ محسوس به حس ظاهر و غیر آن را درک مى کند.
2. جدایى روح از بدن در حال حیات، به نحو ناقص امکان دارد و مورد طبیعى آن خواب است. جدایى روح از بدن در خواب، به اختیار انسان نیست؛ اما این جدایى را مى توان به صورت مصنوعى و اختیارى نیز ایجاد کرد.
3. اراده انسان گاهى به قدرى قوى مى شود که مى تواند آن چه را روح دیگران به نحو غیراختیارى انجام مى دهد، در اختیار خود بگیرد و آن کارها را با اختیار انجام دهد؛ مثلاً اگر روح دیگران در خواب بدون اختیار به صورت ناقص از بدن خارج مى شود و با عالم دیگر ارتباط پیدا مى کند، انسان مى تواند روح خود را با اختیار خود با عالم دیگر ارتباط دهد؛ اما این گونه ارتباط تا این مقدار، یک طرفه و از سنخ آگاهى از عوالم دیگر است و ارتباطى به نحو تخاطب طرفینى با روح ندارد.
4. اراده قوى برخى نه تنها مى تواند افعال روح خود را در اختیار خود گیرد، بلکه گاهى مى تواند بر اراده دیگران نیز سیطره یابد و با قدرت خود افعال روح او را نیز، در اختیار خود گیرد؛ مثلاً دیگرى را خواب کند و روح او را به صورت ناقص از بدن جدا کند و به دلیل سیطره بر آن، امورى را به او تلقین کند. این مقدار از ارتباط، فقط تصرف در قوه خیال روح شخص خوابیده است. گفته مى شود که شخص خواب کننده مى تواند روح شخص خوابیده را با ارواح دیگر ارتباط دهد و یا سؤال هایى را از او بپرسد و او در همان حال از زبان بدن خود پاسخ دهد و یا پس از بیدارى آن را پاسخ دهد.
5. ارواح مردگان طبق روایات و آیات، در عالم برزخ، در بهشت برزخى یا جهنم برزخى اند و خداوند به برخى از آنها اجازه ارتباط به نحو آگاهى یک طرفه از احوال زنده ها و گاهى اجازه ارتباط طرفینى به آنان مى دهد؛ اما از آن جا که روح انسان هاى زنده در حالت طبیعى، تعلق به بدن دارد، قادر به ارتباط با ارواح دیگر نیست؛ مگر وقتى که از بدن جدا مى شود (در حال خواب) مى تواند با روح دیگرى ارتباط برقرار کند. از این رو، ارتباط روح شخص خوابیده با روح مردگان با اجازه الهى امکان پذیر است و نقل چنین خواب هایى به نحو خواب صادق به حدى است که قابل انکار نیست.
6. اراده قوى انسان مى تواند افعال روح را در اختیار خود گیرد؛ یعنى همان گونه که دیگران در حالت خواب به صورت غیراختیارى روحشان از بدن به صورت ناقص جدا مى شود و با عالم دیگر امکان ارتباط پیدا مى کنند، او مى تواند در حالت بیدارى به اختیار خود این امکان را فراهم کند (گر چه ممکن است در این کار او به حالت خواب یا خلسه فرو رود). اگر چنین حالتى حاصل شود، همان گونه که به اذن خداوند ارواح مردگان مى توانند در خواب با ارواح زنده ها ارتباط طرفینى پیدا کنند، این ارتباط در حال بیدارى نیز براى چنین افرادى ممکن و میسر است.
7. از آن جا که عالم پس از مرگ، عالم پاداش و کیفر است و نه عالم فعل اختیارى، چنین ارتباط طرفینى از سوى ارواح مردگان چه در خواب و چه در بیدارى، جز با اذن و اراده الهى میسر نیست و اراده انسان زنده هرگز نمى تواند روح مرده اى را از بهشت یا جهنم برزخى خارج و در محضر خود حاضر کند (مراد از محضر، محضر مادى نیست)؛ مگر آن که اراده او با اراده الهى مطابق شود و این ارتباط به اذن خداوند صورت گیرد.
8. با توجه به این هفت مقدمه، امکان ارتباط طرفینى با ارواح اثبات مى شود، اما این نکته بدین معنا نیست که هر ادعا کننده اى در ارتباط با ارواح صادق باشد.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

تسخير الروح Empty رد: تسخير الروح

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 23:11

9. همه ادراکات افرادى که با ارواح ارتباط پیدا مى کنند، توسط قوه خیال صورت مى پذیرد و مسئله مهم در این جا این است که قوه خیال انسان، علاوه بر این که مى تواند چنین ارتباط صادقى را ادراک کند، محل ادراک القائات شیطانى و اوهام ساخته ذهن انسان نیز مى باشد؛ یعنى گاهى انسان بر اثر خیال پردازى ها و تلقین هاى خود، امورى را با قوه خیال خود ادراک مى کند که آنها را حقیقى مى پندارد و همچنین شیطان که از سنخ جن است، مى تواند در قوه خیال انسان تصرف کند و امورى را به او القا کند (نحوه القاى شیطان به قوه خیال انسان در جاى خود ثابت شده است) و تشخیص ادراکات صادق قوه خیال، از اوهام شخصى و القائات شیطانى دشوار است.
10. گفتارى که معمولاً در مجالس احضار روح از زبان آنان گفته یا نوشته مى شود، به هیچ وجه حجت نیست و اعتبار ندارد و نمى تواند ملاک رفتار، قضاوت و عکس العمل دیگران قرار گیرد و هر کس بر اساس آن چه از طرق عادى از آن آگاه است، مسئول رفتار خود مى باشد؛ مگر آن که یقین حاصل شود.
11. اصل ارتباط با ارواح حرام نیست؛ مگر آن که مستلزم حرام مانند ایذاء مؤمن، غیبت و یا حرام دیگرى شود و هرگز آموختن علمى که این ارتباط را آموزش مى دهد، توصیه نشده است.

نتیجه این بحث این است که ارتباط با روح زنده و مرده امکان دارد و قوه خیال مدرک این ارتباط است. از آن جا که تشخیص ادراک صادق ارتباط با روح، از ادراک اوهام باطل شخصى و القائات شیطانى مشکل است، راهى براى اعتماد به آن وجود ندارد و آن چه از این طریق ادراک مى شود، حجیت ندارد و اعتبار حقوقى و قانونى نیز ندارد و نمى تواند مدرک قضاوت قرار گیرد؛ مگر آن که براى شخص ادراک کننده به حد یقین برسد که تنها براى او حجت است. اصل چنین ارتباطى به دلیل خطراتى که در پى دارد، و گاهى محرماتى که به دنبال مى آورد، به هیچ وجه توصیه نشده است.



کتابخانه علوم و فنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

تسخير الروح Empty رد: تسخير الروح

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 23:12

سحر ، حرکتي به سوي باطل :

قرآن در رابطه با ارزش کار ساحران مي فرمايد : « ويتعلمون ما يضرهم و لا ينفهم » (19) آنهايي که سحر آموزش مي دهند ، چيزي را آموزش مي دهند که ضرر به آنها مي رساند ولي نفعي براي آنها ندارد . سحر نه براي ساحر هيچ فايده اي دارد ، نه براي کسي که به ظاهر به او کمک مي کنند تا از طريق سحر از خطرات رهايي يابد ، بلکه ضرر مي رساند بدون هيچ نفعي . چون سراسرش رفتن در مسير باطل است ، تمام تلاش آنها در نهايت بي ثمر خواهد بود . معاويه بسيار تلاش کرد تا پسرش يزيد وليعهد شود . يکي از کارهايش اين بود که امام حسن « عليه السلام » را زهر خوراند و شهيد کرد تا مانعي در راه ولايتعهدي پسرش در بين نباشد ، نتيجه اش اين شد که دست پسرش را به خون امام حسين « عليه السلام » آلوده کرد . بايد همواره متوجه باشيم کار باطل اگر ظاهرش هم زيبا جلوه کند و انسان احساس کند دارد موفق مي شود و در نهايت رسوايي و بي ثمري پيش مي آورد . نگوييد اين جادوگر خيلي زرنگ است و کارها را خوب پيش بيني مي کند ، فرض ميگيريم زرنگي اش در حد معاويه باشد ، نتيجه چه مي شود ؟ به قرآن توجه کنيد که مي فرمايد : سحر به خودي خود هيچ نفعي ندارد . حالا موضوع گناهي که انسان با رجوع به ساحر مرتکب مي شود بحث ديگري است . قرآن در رابطه با شراب و قمار مي فرمايد : « يسالونک عن الخمر و الميسر قب فيهما اثم کبير و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما ... » (20) ؛ درباره ي شراب و قمار از تو مي پرسند بگو در آن دو گناهي بزرگ و سودهايي براي مردم است ولي گناهشان از سودشان بزرگ تر است .
مي فرمايد درست است که مشروب بد و حرام است اما نفع هم دارد با اين همه گناه آن از نفع آن بيشتر است . اما راجع به سحر مي گويد يک ذره هم نفع ندارد . از اين آيه مي فهميم حالا که سحر هيچ فايده اي ندارد بهتر است انسان سحر نداند . حال اگر من بروم عمرم را جهت آموزش اين کار بي ثمر تمام کنم ، در قيامت بايد جواب بدهم . از طرفي با توجه به اينکه قرآن مي فرمايد آموزش سحر ، آموزش چيزي است که هيچ نفعي ندارد و ضرر دارد ، اگر جادوگر ، جادوگر واقعي هم باشد و به واقع از طريق جنينان سر به سر ما بگذارد ، کاري نمي تواند بکند ، چه رسد که اکثر مدعيان سحر ، هيچ جني در اختيار ندارند و عموماً افکاري را به خيالات ما القاء مي کنند ، مثل همان کتکي که طرف از جنيان مي خورد و در واقع از خيالات خود کتک مي خورد . با اين همه اگر اراده کنند که سر به سر ما بگذارند ، به اذن خدايي است که فرمود : آنها به خودي خود قدرت هيچ نفع و ضرري ندارند ، چشم زدن نيز در همين راستا است . امام حسن « عليه السلام» مي فرمايند : دواي چشم زخم اين است که آدمي اين آيه را بخواند : « و ان يکادالذين کفروا ليزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و يقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمين (21) » (22) که بحث آن گذشت .


کتابخانه علوم و فنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

تسخير الروح Empty رد: تسخير الروح

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 23:12

چگونگي احضار روح :

در بحث احضار روح هم موضوع بايد درست بررسي شود ، چون در واقع در احضار روح ، روحي احضار نمي شود و پاي شيطان در ميان است . حتي همان هايي که به گفته ي خودشان احضار روح مي کنند ، مي گويند ؛ ابتدا مي گوييم خودت را معرفي کن اگر معرفي نکرد مي فهميم شيطان آمده است ، بساط را جمع مي کنيم ، چون کار خطرناک مي شود .
يکي از همين افراد مي گفت با اينکه در عمليات احضار روح ، روحي که آمد خود را معرفي نکرد ، باز هوس کردم ادامه دادم ، به قول خودش طوري دست آنها افتاده بود که به راحتي در جسم و روحش تصرف ها مي کردند ، مي گفت : يک مرتبه کيفي را که دستم بود آن قدر سنگين مي کردند که نمي توانستم از زمين بلند کنم ، يا مي گفت وسط جمعيت قلقلکم مي کردند و موجب آبروريزي مي شدند . مي گفتند بايد بروي زباله داني ها را تميز کني و شده بودم يک آدم خُل و چِل . مي گفت : مي خواستم غذا بخورم هنوز دو لقمه نخورده بودم مي گفتند پاشو برو غذاها را بيانداز توي سطل زباله ، و خلاصه از او يک آدم اين چنيني ساخته بودند . چه کسي شروع کرد ؟ جز اينکه خودش به آنها ميدان داد ؟ ولي چون آدم خوبي بود و خداوند مي خواست فقط او را تنبيه کند ، يک مرتبه رفته بود خدمت يکي از علماء سادات ، ناخودآگاه شروع کرده بود قضيه اش را براي آن آقا تعريف کند آن عالم هم به نور علم و سيادتش تاثير لازم را مي گذارد و او را در پناه خود مي گيرد . مي گفت : در حيني که در خدمت آن آقا بودم داد مي زند پاشو بيا بيرون . آن عالم آن شب هم او را نگه داشت تا صُور ذهينه او از تاثير آنها آزاد شود و به لطف الهي نجات يافت . با اين همه تا مدتها مشکل داشت به طوري که ظاهرش هم ديگر ظاهر انسان هاي معمولي نبود .
بايد در رابطه با احضار روح با هوشياري بيشتري تامل بفرمائيد ، حال چه آن روح خود را معرفي کند و چه نکند ، فرق نمي کند ، در هر حال حضور شيطان در ميان است ، با اين تفاوت که ابتدا ميان حضور خود را در ما امتحان مي کند و سپس وارد مي شود .
ممکن است در احضار روح اراده کنيد مثلاً روح پدربزرگتان حاضر شود و شما سوال کنيد اگر پدر بزرگ من هستي بگو چند پسر و چند دختر داشتي ، و او هم همه را درست بگويد و شما فکر کنيد پس واقعاً روح پدربزرگتان است که حاضر شده ، در حالي که شيطان است و او مي داند پدربزرگ شما چند فرزند داشته ، همان طور که همين حالا شيطان ناظر اعمال ما است و کارهاي ما را زير نظر دارد . (23)
ممکن است از روحي که احضار کرده ايد سوال کنيد آنجا چه خبر و او هم شروع کند از واقعيات برزخ و قيامت براي شما بگويد ، و شما تصور کنيد چون شيطان از برزخ و قيامت سخن نمي گويد پس بايد آن روح ، يک روح واقعي باشد که احضار دشه است . در حالي که شيطان به وضع شما نگاه مي کند ، اگر ديد از طريق باورهاي مذهبي مي تواند شما را به خودش مشغول کند همان طريق را دنبال مي کند ، مهم آن است که شما را مشغول همين چيزها بکند . به فرمايش آيت الله دستغيب « رحمه الله عليه» ؛ « گاهي شيطان براي مشغول کردن ما در دل ما وسوسه مي کند که کتابي در رد شيطان بنويسيم » (24)
عمده آن است که متوجه باشيم هيچ روحي اذن ندارد که با طرفندهايي مثل احضار روح ، از آن عالم به طرف ما بيايد هر کس آن دنيا مشغول اعمال خودش مي باشد ، مگر آنکه خداوند به او اذن دهد تا با ما ارتباط پيدا کند و آن هم ربطي به کارهايي مثل عمليات احضار روح ندارد .
چون در احضار روح گرفتار شيطان مي شويم به ما فرموده اند حرام است و موجب از بين رفتن فرصت هايي است که مي توان در آن فرصت ها به معارف عاليه و اخلاق حسنه دست پيدا کرد .
موضوع مديوم يا واسطه با احضار روح متفاوت است در مديوم به روحي که آماده سير در عالم غيب است گفته مي شود به آن عالم سير کند و از عوالم غيب خبرهايي بياورد که اين ربطي به احضار روح ندارد ، هر چند ناممکن است اين عمل را هم تحت عنوان احضار روح به شمار آورند ولي اين غير از احضار روحي است که امروزه با روش هايي خاص مثل ميز احضار روح يا استکان انجام مي دهند . علامه حسيني تهراني در کتاب معادشناسي مي فرمايد : برادر علامه طباطبايي « رحمه الله عليه » يک شاگردي داشتند که در نزدشان فلسفه مي خواند و مي توانست با ارواح بسياري از علماء ارتباط برقرار کند و داستان هايي از ارتباط او با علماء نقل مي کنند . (25)

پی نوشت‌ها:

19) سوره ي بقره ، آيه ي 102
20) سوره ي بقره ، آيه ي 219
21) سوره ي قلم ، آيه ي 51
22) جامع الأخبار ، ص 157
23) قرآن در آيه ي 27 سوره ي اعراف مي فرمايد : « شيطان و قبيله ي او شما را از جايي مي بينند که شما آنها را نمي بيند» .
24) « استعاذه » آيت الله دستغيب ، ص 24
25) « معاد شناسي » ، آيت الله حسيني تهراني ، ج 1 ، ص 182



کتابخانه علوم و فنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

الرجوع الى أعلى الصفحة

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
لاتستطيع الرد على المواضيع في هذا المنتدى