قواعد سید محمد شجاع
صفحة 1 من اصل 1
قواعد سید محمد شجاع
1. قاعده ترفع ترقی تنزل مساوات علامه سید محمد شجاع پرور :
محمد اسم را از علم احضار بهره داردیانه(طالع حمل)
حروف=39 نقاط = 8 کبیر=2136 وسیط= 12 صغیر=3
استنطاق= ط ل ح و ل ق ب غ ب ی ج
حذف مکررات و اساس=ط ل ح و ق ب غ ی ج
نظیره= ث ض ت ر ه ع ن خ ف
اعداد سطر= 9 7 5 3 1 2 4 6 8
مستحصله = ع ب ض ظ ظ خ و ا ص
نظیره = ب ع ل م م ی ر س د= ترکیب = بعلم می رسد.
1 _ث تنزل بود مشعر بود تنزل نمی یافت اضافه از سطر را که 9 بود به عدد صغیر ث که 5 بود اضافه نمودیم شد 14 به اضافه عددثلاث به نشانه صفحه سطر خانه نمودیم شد 7 ث مات بود ونظیره اش ط از احاد پس باید که 7 را از عشرات برداریم شد ع .
............
ا ب ج د ه و ز
ن م ل ك ي ط ح
س ع ف ص ق ر ش
غ ظ ض ذ خ ث ت
2. قاعده علامه سید محمد شجاع پرور در مستحصله جفر صدیقی:
حاصل را نسبت دهند به حرفی از حروف اساس که البته از نزدیکتر ها شروع نماید به شرط آن که برای آن حرف در صفحه اربعه هم طبعی موجود باشد و به شرط آنکه بعد ابجدی آن از هفت تجاوز نکند بعد بگیرد بعد ابجدی و بعد جدولی یعنی فاصله آن دو حرف در جدول در هم بعد این دوبعد را جمع کند واز حرف حاصل در دایره ایقغ بشمارد اکر قوای حرف یا قوای قوای آن حرف بود بگیرد آن را و بر آن امتحان نماید که به این صورت است که ببیند بعد حرف حاصل با آن حرف همطبع منسوب الیه چقدر است بر بعدین بی افزاید چنانچه شمارش بر توالی وخلاف توالی نمودیم دوباره آن حرف شد آن است و الا ترک کند .
مثال :حرف ن را نسبت دادیم به م اول آن در سطراساس همطبع صفحه بود بعد م ون در ابجد یک بود ودر جدول فاصله آن ها 4 بود جمع نمودیم شد 5 از حرف ن شمارش کردیم به ج رسید قوای قوای بود و امتحان نمودیم به این صورت که بعد حاصل با حرف همطبع صفحه وهمطبع منسوب الیه اساس بود و بعد ابجدی آن یک مرتبه و این بعد را بر بعدین افزودیم 6 شد در دایره ایقغ نظر نمودیم از حرف حاصل به آن حرف ج به اعتبار دخول مرتبه حرف 4 با مراتبه پنجگانه از زا
حكم العلامة سيد محمد شجاع بارفار في نتاج جعفر صديقي:
ينسب النتيجة إلى حرف من الأحرف الأساسية ، والذي يبدأ بالطبع من الأقرب ، بشرط أن يكون هناك حرف طبيعي لذلك الحرف في الصفحة الرابعة ، بشرط ألا يتجاوز بعده الأبجدي سبعة ، ثم البعد الأبجدي والجدول البعد يعني المسافة. اجمع الحرفين في الجدول معًا ، ثم عد هذين البعدين ، واحسب الحرف الناتج في دائرة iqgh. ما مقدار السمة المنسوبة إلى الأخير دون الإضافة إلى البعد التالي؟
مثال: نسبنا الحرف N إلى الحرف الأول في السطر الأساسي لنفس الصفحة ، ثم كان الحرف في الأبجدية الأولى وفي جدول المسافة بينهما كان 4. الشكل الذي كان البعد الناتج بحرف ال الصفحة ونسب الحرف إلى القاعدة وأضيف بعدها الأبجدي مرة واحدة وهذا البعد أضيف إلى آخرها.
............
نمونه ای از جفر صدیقی با مختصری تشریح:
حروف صفحه ( ب ط ه س) عدد حاصل 22 ت = 4
مداخل اربعه مدخل کبیر وسیط کبیر مدخل صغیر وسیط صغیر
2560 256 25 7
استنطاق اعداد س ث ب غ و ن ر ه ک ز
بسط ملفوظی حروف: س ی ن ث ا ب ا غ ی ن و ا و ن و ن ر ا ه ا ک ا ف ز ا
حروف را در جدول به طول تعداد حروف و عرض 16 قرار میدهیم:
• در باب استخراج و قاعده وقایا و غیره از هر کلام و هر زبان که خواهی و آن بانواع است و از بساط منازل و طرح فرقانی توان کرد و در این باب بطریق شاه و قلعه نگاهداشته اند و شاه در نظایر بطریق و اما رخ را احتیاج ناظر نبود و حا او زا و لام و حا که جمله در آن فن بکار آیند تا این حروف درست نشود آئین کلام درست نمیشود اما تا خوب تامل نکنی به سر رشته این کلام نرسی:
• فيما يتعلق باستخراج وحكم حروف الجر وغيرها ، من أي كلمة وأي لغة تريدها وهي مختلفة ويمكن صنعها من تصميمات البيوت والفرقاني ، ولم يكن مراقبًا ، وقال إن الجملة تستخدم في هذه التقنية بحيث تكون هذه الأحرف غير صحيحة.
محمد اسم را از علم احضار بهره داردیانه(طالع حمل)
حروف=39 نقاط = 8 کبیر=2136 وسیط= 12 صغیر=3
استنطاق= ط ل ح و ل ق ب غ ب ی ج
حذف مکررات و اساس=ط ل ح و ق ب غ ی ج
نظیره= ث ض ت ر ه ع ن خ ف
اعداد سطر= 9 7 5 3 1 2 4 6 8
مستحصله = ع ب ض ظ ظ خ و ا ص
نظیره = ب ع ل م م ی ر س د= ترکیب = بعلم می رسد.
1 _ث تنزل بود مشعر بود تنزل نمی یافت اضافه از سطر را که 9 بود به عدد صغیر ث که 5 بود اضافه نمودیم شد 14 به اضافه عددثلاث به نشانه صفحه سطر خانه نمودیم شد 7 ث مات بود ونظیره اش ط از احاد پس باید که 7 را از عشرات برداریم شد ع .
............
ا ب ج د ه و ز
ن م ل ك ي ط ح
س ع ف ص ق ر ش
غ ظ ض ذ خ ث ت
2. قاعده علامه سید محمد شجاع پرور در مستحصله جفر صدیقی:
حاصل را نسبت دهند به حرفی از حروف اساس که البته از نزدیکتر ها شروع نماید به شرط آن که برای آن حرف در صفحه اربعه هم طبعی موجود باشد و به شرط آنکه بعد ابجدی آن از هفت تجاوز نکند بعد بگیرد بعد ابجدی و بعد جدولی یعنی فاصله آن دو حرف در جدول در هم بعد این دوبعد را جمع کند واز حرف حاصل در دایره ایقغ بشمارد اکر قوای حرف یا قوای قوای آن حرف بود بگیرد آن را و بر آن امتحان نماید که به این صورت است که ببیند بعد حرف حاصل با آن حرف همطبع منسوب الیه چقدر است بر بعدین بی افزاید چنانچه شمارش بر توالی وخلاف توالی نمودیم دوباره آن حرف شد آن است و الا ترک کند .
مثال :حرف ن را نسبت دادیم به م اول آن در سطراساس همطبع صفحه بود بعد م ون در ابجد یک بود ودر جدول فاصله آن ها 4 بود جمع نمودیم شد 5 از حرف ن شمارش کردیم به ج رسید قوای قوای بود و امتحان نمودیم به این صورت که بعد حاصل با حرف همطبع صفحه وهمطبع منسوب الیه اساس بود و بعد ابجدی آن یک مرتبه و این بعد را بر بعدین افزودیم 6 شد در دایره ایقغ نظر نمودیم از حرف حاصل به آن حرف ج به اعتبار دخول مرتبه حرف 4 با مراتبه پنجگانه از زا
حكم العلامة سيد محمد شجاع بارفار في نتاج جعفر صديقي:
ينسب النتيجة إلى حرف من الأحرف الأساسية ، والذي يبدأ بالطبع من الأقرب ، بشرط أن يكون هناك حرف طبيعي لذلك الحرف في الصفحة الرابعة ، بشرط ألا يتجاوز بعده الأبجدي سبعة ، ثم البعد الأبجدي والجدول البعد يعني المسافة. اجمع الحرفين في الجدول معًا ، ثم عد هذين البعدين ، واحسب الحرف الناتج في دائرة iqgh. ما مقدار السمة المنسوبة إلى الأخير دون الإضافة إلى البعد التالي؟
مثال: نسبنا الحرف N إلى الحرف الأول في السطر الأساسي لنفس الصفحة ، ثم كان الحرف في الأبجدية الأولى وفي جدول المسافة بينهما كان 4. الشكل الذي كان البعد الناتج بحرف ال الصفحة ونسب الحرف إلى القاعدة وأضيف بعدها الأبجدي مرة واحدة وهذا البعد أضيف إلى آخرها.
............
نمونه ای از جفر صدیقی با مختصری تشریح:
حروف صفحه ( ب ط ه س) عدد حاصل 22 ت = 4
مداخل اربعه مدخل کبیر وسیط کبیر مدخل صغیر وسیط صغیر
2560 256 25 7
استنطاق اعداد س ث ب غ و ن ر ه ک ز
بسط ملفوظی حروف: س ی ن ث ا ب ا غ ی ن و ا و ن و ن ر ا ه ا ک ا ف ز ا
حروف را در جدول به طول تعداد حروف و عرض 16 قرار میدهیم:
• در باب استخراج و قاعده وقایا و غیره از هر کلام و هر زبان که خواهی و آن بانواع است و از بساط منازل و طرح فرقانی توان کرد و در این باب بطریق شاه و قلعه نگاهداشته اند و شاه در نظایر بطریق و اما رخ را احتیاج ناظر نبود و حا او زا و لام و حا که جمله در آن فن بکار آیند تا این حروف درست نشود آئین کلام درست نمیشود اما تا خوب تامل نکنی به سر رشته این کلام نرسی:
• فيما يتعلق باستخراج وحكم حروف الجر وغيرها ، من أي كلمة وأي لغة تريدها وهي مختلفة ويمكن صنعها من تصميمات البيوت والفرقاني ، ولم يكن مراقبًا ، وقال إن الجملة تستخدم في هذه التقنية بحيث تكون هذه الأحرف غير صحيحة.
رد: قواعد سید محمد شجاع
1- حرف اول مستحضره یا همان سطر حاصل ت بودنظر در حروف صفحه همطبع داشت و در سطر اساس هم ن همطبع او بود و آن در خانه 16 اساس واقع شده بود برخلاف توالی و نظر کردیم در دایره ابجد دیدیم بعد ابجدی ن با ت 18 بود از دایره انسغ از نفس ت 18 حرف شمردیم به حرف ه رسید خواستیم امتحان کنیم و ببینیم این حرف مستحصله است یا نه نظر کردیم در بعد ابجدی حرف ن از ب که در دایره اهطم همطبع او است و شمارش کردیم دیدیم 12 بود چون در دایره انسغ بخلاف توالی شمردیم باز به حرف ه رسید دانستیم که ه مستحصله است.
2- حرف دوم مستحضره یا همان سطر حاصل ربود نسبت دادیم آن را به ج که حرف 23 نظیره و در حروف اربعه صفحه هم همطبع او موجود بود شماره کردیم بعد توالی جدولی او 21 بود به حرف س رسید خواستیم امتحان کنیم در دایره ابجد نظر کردیم بعد ابجدی ج را از س شمردیم 12بود آن را از 21 کسر کردیم 9 باقیماند در دایره انسغ از حرف ر بتوالی9 حرف شمردیم به حرف س رسید دانستیم که س مستحصله است.
3- حرف سوم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را نسبت دادیم به ش که حرف 24 سطر نظیره است بعد جدولی این دو 21 بود در دایره انسغ از ش 21 حرف شمردیم بتوالی به ق رسید امتحان کردی در صفحه همطبع ش حرف ط بود و بعد ابجدی ط با ش 16 بود در دایره انسغ بر خلاف توالی 12 بود چون 12 را از 21 کم کردیم 9 ماند و از ش بخلاف توالی شمردیم به ق رسید پس مستحصله است.
4- حرف چهارم مستحضره یا همان سطر حاصل ض بود آن را به ر نسبت دادیم و بعد جدولی و ابجدی آن دو حرف بخلاف توالی 18 بود در دایره انسغ به ر منتهی شد و بعد ابجدی را از ه که همطبعش بود 12 بودچون از ض بتوالی12 شمردیم نیز به حرف ر رسیدپس مستحصله است.
5- حرف پنجم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را به ط نسبت دادیم که حرف 4 نظیره بود و بعد توالی ابجدی آنها 16 است در دایره انسغ بخلاف توالی شمردیم به حرف ض رسید و چون ط که منسوب الیه است از حروف چهارگانه صفحه بود امتحان لازم نبود.
6- حرف ششم مستحضره یا همان سطر حاصل ث بود آن را به و نسبت دادیم و بعد خلاف توالی ابجدی آن دو 17 بود در دایره انسغ بخلاف توالی شمردیم به حرف ظ رسید و بعد و با ب که همطبع او است 4 بود چون از 17 کم کردیم 13 باقیماند از ث در انسغ بتوالی 13 حرف شمردیم به همان حرف ظ رسید پس خودش مستحصله است.
7- حرف هفتم مستحضره یا همان سطر حاصل ف بود آن را به ق نسبت دادیم که در خانه 19 سطر نظیره بود و بعد خلاف توالی ابجدی آن دو 26 بود از حرف ف 26 حرف در دایره انسغ شمردیم بتوالی به ظ رسید و بعد ق از س که همطبع او در حروف صفحه اربعه است بخلاف توالی4بود چون ازف شمردیم نیز به ظ رسیددانستیم ظ مستحصله است.
8- حرف هشتم مستحضره یا همان سطر حاصل ن بود آن را به ب نسبت دادیم که در خانه 6 اساس و توالی جدولی آن 23 است چون در انسغ بتوالی 23 شمردیم به حرف ث رسید و چون خود ب منسوب الیه است و در حروف صفحه هم است نیاز به امتحان نبود پس ث مستحصله است.
9- حرف نهم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را به و نسبت دادیم که در خانه 17 نظیره بود و بعد ابجدی آنها بخلاف توالی 17 بود چون در انسغ 17 حرف شمردیم به ع رسید و دوری و از ب که همطبع او و از حروف صفحه است 4 بود چون 4 را از 17 کم کردیم 13 باقیماند در دایره انسغ از ر 13 حرف بتوالی شمردیم به ع رسید معلوم شد که ع مستحصله است.
10- حرف دهم مستحضره یا همان سطر حاصل ص بود آن را به ر نسبت دادیم که در خانه 17 اساس است و دوری ص از ر 18 است از دایره انسغ برخلاف توالی از ص 18 حرف شمردیم به غ رسید و چون دوری ر از خانه که در صفحه همطبع او است 12 است بخلاف توالی شمردیم به غ رسید پس غ مستحصله است.
11- حرف یازدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ف بود آن را به ق که در خانه 19 نظیره است نسبت دادیم و بعد خلاف توالی جدولی آنها 17 بود چون در دایره انسغ بخلاف توالی از ف شمردیم به ر رسید و بعد ق که منسوب الیه است از س که از حروف صفحه همطبع او است در ابجد 4 است و چون از 17 کم کردیم 13 باقیماند و بتوالی 13 حرف در دایره انسغ شمردیم به حرف ر رسید پس ر مستحصله است.
12- حرف دوازدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ف بود آن را به ث نسبت دادیم که خانه 4 اساس است و دیدیم بعد خلاف توالی جدولی آن 8 بود چون در انسغ به آن شماره بخلاف توالی شمردیم باز به غ رسید پس مستحصله غ است.
13- حرف سیزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل خ بود آن را به ط که در خانه 4 نظیره بود نسبت دادیم و بعد ابجدی و جدولی منسوب و منسوب الیه بخلاف توالی 24 بود از خ بتوالی شمردیم به ص رسید و چون ط از حروف صفحه بود امتحان لازم نداشت پس ص مستحصله است.
1- كان الحرف الأول من الحرف الساكن أو نفس السطر ناتجًا عن وجوده في أحرف نفس الصفحة وفي السطر الأساسي كان هو نفسه وكان موجودًا في المنزل المكون من 16 قاعدة. أحصينا 18 حرفًا من دائرة النفخ من التنفس إلى الحرف ، أردنا أن نحاول معرفة ما إذا كان هذا الحرف منتجًا أم لا. على عكس التسلسل الذي أحسبناه ، علمنا أنه منتج.
2- نسبنا الحرف الثاني ، أو نفس السطر نتيجة الاختطاف ، إلى الحرف C الذي يحتوي على 23 حرفًا مشابهًا وكان موجودًا أيضًا في الأحرف الأربعة للصفحة ، ثم كان تسلسله الجدولي 21. ثم أحصينا الأبجدي. C من S. كان 12 ، طرحناها من 21.
3- كان الحرف الثالث هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، ونسبناه إليه وهو الحرف المكون من 24 سطراً ، وكان جدول هذين الحرفين 21. Ansagh ، كان على عكس التسلسل 12 ، لأننا قللنا 12 من 21 ، وبقيت 9 ، واحتسبناها على أنها مخالفة للتسلسل ، لذلك تم الحصول عليها.
4- كان الحرف الرابع هو نفسه السطر الناتج ، ونسبناه إلى R. ، ثم كان الجدول والحروف الأبجدية لهذين الحرفين يتعارضان مع تسلسل 18. كما أننا قمنا بحساب الحرف R ، لذا فهو كذلك تم الحصول عليها.
5- كان الحرف الخامس هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، ونسبناه إلى i ، وكان الحرف 4 متشابهًا ، ثم تسلسلهما الأبجدي هو 16. ولم يكن هناك حاجة لامتحان.
6- كان الحرف السادس هو نفسه أو كان نفس السطر ناتجًا عن الحرف C. نسبناه إلى ثم كان 17 مقابل التسلسل الأبجدي للاثنين. 13 حرفًا ووصلوا إلى نفس الحرف z ، لذا فهو منتج.
7- الحرف السابع كان هو نفسه السطر الناتج f. نسبناه إلى AH الذي كان مشابهاً لـ19 سطراً في المنزل.س ، وهو نظيره في أحرف الأربع صفحات ، كان مخالفًا للتسلسل 4 ، لأننا اعتبرناها من الألف إلى الياء وعرفنا أن Z منتج.
8- لم يكن الحرف الثامن منتجًا أو نفس السطر ، فلا داعي للاختبار ، فهو منتج.
9- تم الحصول على الحرف التاسع أو نفس السطر ، الأحرف الموجودة في الصفحة هي 4 لأننا طرحنا 4 من 17.
10- كان الحرف العاشر مقطعًا لفظيًا أو نفس السطر الناتج عن الصفحة ، وفي نفس الصفحة كان هو 12 ، خلافًا للتسلسل الذي حسبناه ، وصل إلى G ، لذا فإن G منتج.
11- كان الحرف الحادي عشر من المقطع أو نفس السطر ناتجًا عن حرف f وهو 4 في الأبجدية ، وهو أحد أحرف الصفحة ، وبما أننا طرحنا من 17 ، يتبقى 13 ، وقد قمنا بالعد. 13 حرفًا في دائرة الحرف الساكن ، لذلك يتم الحصول على الحرف R.
12- الحرف الثاني عشر من الحرف الساكن أو نفس السطر كان نتيجة f.
13- الحرف الثالث عشر من المقطع أو نفس السطر كان نتيجة X. لم تكن هناك حاجة لامتحان ، لذلك P. هو منتج.
2- حرف دوم مستحضره یا همان سطر حاصل ربود نسبت دادیم آن را به ج که حرف 23 نظیره و در حروف اربعه صفحه هم همطبع او موجود بود شماره کردیم بعد توالی جدولی او 21 بود به حرف س رسید خواستیم امتحان کنیم در دایره ابجد نظر کردیم بعد ابجدی ج را از س شمردیم 12بود آن را از 21 کسر کردیم 9 باقیماند در دایره انسغ از حرف ر بتوالی9 حرف شمردیم به حرف س رسید دانستیم که س مستحصله است.
3- حرف سوم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را نسبت دادیم به ش که حرف 24 سطر نظیره است بعد جدولی این دو 21 بود در دایره انسغ از ش 21 حرف شمردیم بتوالی به ق رسید امتحان کردی در صفحه همطبع ش حرف ط بود و بعد ابجدی ط با ش 16 بود در دایره انسغ بر خلاف توالی 12 بود چون 12 را از 21 کم کردیم 9 ماند و از ش بخلاف توالی شمردیم به ق رسید پس مستحصله است.
4- حرف چهارم مستحضره یا همان سطر حاصل ض بود آن را به ر نسبت دادیم و بعد جدولی و ابجدی آن دو حرف بخلاف توالی 18 بود در دایره انسغ به ر منتهی شد و بعد ابجدی را از ه که همطبعش بود 12 بودچون از ض بتوالی12 شمردیم نیز به حرف ر رسیدپس مستحصله است.
5- حرف پنجم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را به ط نسبت دادیم که حرف 4 نظیره بود و بعد توالی ابجدی آنها 16 است در دایره انسغ بخلاف توالی شمردیم به حرف ض رسید و چون ط که منسوب الیه است از حروف چهارگانه صفحه بود امتحان لازم نبود.
6- حرف ششم مستحضره یا همان سطر حاصل ث بود آن را به و نسبت دادیم و بعد خلاف توالی ابجدی آن دو 17 بود در دایره انسغ بخلاف توالی شمردیم به حرف ظ رسید و بعد و با ب که همطبع او است 4 بود چون از 17 کم کردیم 13 باقیماند از ث در انسغ بتوالی 13 حرف شمردیم به همان حرف ظ رسید پس خودش مستحصله است.
7- حرف هفتم مستحضره یا همان سطر حاصل ف بود آن را به ق نسبت دادیم که در خانه 19 سطر نظیره بود و بعد خلاف توالی ابجدی آن دو 26 بود از حرف ف 26 حرف در دایره انسغ شمردیم بتوالی به ظ رسید و بعد ق از س که همطبع او در حروف صفحه اربعه است بخلاف توالی4بود چون ازف شمردیم نیز به ظ رسیددانستیم ظ مستحصله است.
8- حرف هشتم مستحضره یا همان سطر حاصل ن بود آن را به ب نسبت دادیم که در خانه 6 اساس و توالی جدولی آن 23 است چون در انسغ بتوالی 23 شمردیم به حرف ث رسید و چون خود ب منسوب الیه است و در حروف صفحه هم است نیاز به امتحان نبود پس ث مستحصله است.
9- حرف نهم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را به و نسبت دادیم که در خانه 17 نظیره بود و بعد ابجدی آنها بخلاف توالی 17 بود چون در انسغ 17 حرف شمردیم به ع رسید و دوری و از ب که همطبع او و از حروف صفحه است 4 بود چون 4 را از 17 کم کردیم 13 باقیماند در دایره انسغ از ر 13 حرف بتوالی شمردیم به ع رسید معلوم شد که ع مستحصله است.
10- حرف دهم مستحضره یا همان سطر حاصل ص بود آن را به ر نسبت دادیم که در خانه 17 اساس است و دوری ص از ر 18 است از دایره انسغ برخلاف توالی از ص 18 حرف شمردیم به غ رسید و چون دوری ر از خانه که در صفحه همطبع او است 12 است بخلاف توالی شمردیم به غ رسید پس غ مستحصله است.
11- حرف یازدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ف بود آن را به ق که در خانه 19 نظیره است نسبت دادیم و بعد خلاف توالی جدولی آنها 17 بود چون در دایره انسغ بخلاف توالی از ف شمردیم به ر رسید و بعد ق که منسوب الیه است از س که از حروف صفحه همطبع او است در ابجد 4 است و چون از 17 کم کردیم 13 باقیماند و بتوالی 13 حرف در دایره انسغ شمردیم به حرف ر رسید پس ر مستحصله است.
12- حرف دوازدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ف بود آن را به ث نسبت دادیم که خانه 4 اساس است و دیدیم بعد خلاف توالی جدولی آن 8 بود چون در انسغ به آن شماره بخلاف توالی شمردیم باز به غ رسید پس مستحصله غ است.
13- حرف سیزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل خ بود آن را به ط که در خانه 4 نظیره بود نسبت دادیم و بعد ابجدی و جدولی منسوب و منسوب الیه بخلاف توالی 24 بود از خ بتوالی شمردیم به ص رسید و چون ط از حروف صفحه بود امتحان لازم نداشت پس ص مستحصله است.
1- كان الحرف الأول من الحرف الساكن أو نفس السطر ناتجًا عن وجوده في أحرف نفس الصفحة وفي السطر الأساسي كان هو نفسه وكان موجودًا في المنزل المكون من 16 قاعدة. أحصينا 18 حرفًا من دائرة النفخ من التنفس إلى الحرف ، أردنا أن نحاول معرفة ما إذا كان هذا الحرف منتجًا أم لا. على عكس التسلسل الذي أحسبناه ، علمنا أنه منتج.
2- نسبنا الحرف الثاني ، أو نفس السطر نتيجة الاختطاف ، إلى الحرف C الذي يحتوي على 23 حرفًا مشابهًا وكان موجودًا أيضًا في الأحرف الأربعة للصفحة ، ثم كان تسلسله الجدولي 21. ثم أحصينا الأبجدي. C من S. كان 12 ، طرحناها من 21.
3- كان الحرف الثالث هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، ونسبناه إليه وهو الحرف المكون من 24 سطراً ، وكان جدول هذين الحرفين 21. Ansagh ، كان على عكس التسلسل 12 ، لأننا قللنا 12 من 21 ، وبقيت 9 ، واحتسبناها على أنها مخالفة للتسلسل ، لذلك تم الحصول عليها.
4- كان الحرف الرابع هو نفسه السطر الناتج ، ونسبناه إلى R. ، ثم كان الجدول والحروف الأبجدية لهذين الحرفين يتعارضان مع تسلسل 18. كما أننا قمنا بحساب الحرف R ، لذا فهو كذلك تم الحصول عليها.
5- كان الحرف الخامس هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، ونسبناه إلى i ، وكان الحرف 4 متشابهًا ، ثم تسلسلهما الأبجدي هو 16. ولم يكن هناك حاجة لامتحان.
6- كان الحرف السادس هو نفسه أو كان نفس السطر ناتجًا عن الحرف C. نسبناه إلى ثم كان 17 مقابل التسلسل الأبجدي للاثنين. 13 حرفًا ووصلوا إلى نفس الحرف z ، لذا فهو منتج.
7- الحرف السابع كان هو نفسه السطر الناتج f. نسبناه إلى AH الذي كان مشابهاً لـ19 سطراً في المنزل.س ، وهو نظيره في أحرف الأربع صفحات ، كان مخالفًا للتسلسل 4 ، لأننا اعتبرناها من الألف إلى الياء وعرفنا أن Z منتج.
8- لم يكن الحرف الثامن منتجًا أو نفس السطر ، فلا داعي للاختبار ، فهو منتج.
9- تم الحصول على الحرف التاسع أو نفس السطر ، الأحرف الموجودة في الصفحة هي 4 لأننا طرحنا 4 من 17.
10- كان الحرف العاشر مقطعًا لفظيًا أو نفس السطر الناتج عن الصفحة ، وفي نفس الصفحة كان هو 12 ، خلافًا للتسلسل الذي حسبناه ، وصل إلى G ، لذا فإن G منتج.
11- كان الحرف الحادي عشر من المقطع أو نفس السطر ناتجًا عن حرف f وهو 4 في الأبجدية ، وهو أحد أحرف الصفحة ، وبما أننا طرحنا من 17 ، يتبقى 13 ، وقد قمنا بالعد. 13 حرفًا في دائرة الحرف الساكن ، لذلك يتم الحصول على الحرف R.
12- الحرف الثاني عشر من الحرف الساكن أو نفس السطر كان نتيجة f.
13- الحرف الثالث عشر من المقطع أو نفس السطر كان نتيجة X. لم تكن هناك حاجة لامتحان ، لذلك P. هو منتج.
رد: قواعد سید محمد شجاع
14- حرف چهاردهم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را به ث که درخانه 4 اساس است نسبت دادیم و بعد توالی ابجدی و جدولی آن دو 17 بود و در انسغ از ش شمردیم به ص رسید پس ص مستحصله است.
15- حرف پانزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل غ بود آن را به ه که در خانه 19 اساس است نسبت دادیم و بعد توالی ابجدی و جدولی آنها 13 بود در دایره انسغ از خ بخلاف توالی شمردیم به ظ رسید و چون بعد ه از ط که حرف صفحه است 4 بود آن عدد را به 13 افزودیم 17 شد از خانه 17 بتوالی شمردیم به ظ رسید دانستیم ظ مستحصله است.
16- حرف شانزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را به س که در خانه 18 نظریه است نسبت دادیم جمع دو بعد ابجدی و جدولی آنها بتوالی 24 بود در دایره انسغ از ش بخلاف توالی 24 حرف شمردیم به غ رسید و چون س از حروف صفحه اربعه بود امتحان لازم نیست.
17- حرف هفدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ث بود آن را به س نسبت دادیم که در خانه 12 نظیره بود و جمع بعدین آنها بخلاف توالی 13 بود و در انسغ از ث بخلاف توالی 13 حرف شمردیم به ض رسیدو چون خودش در حروف صفحه بود امتحان لازم نبود پس ض مستحصله است.
18- حرف هجدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را نسبت دادیم به و که در خانه 11 سطر اساس است و بعد توالی ابجدی آن دو 13 است و در انسغ بخلاف توالی از ش 13 حرف شمردیم به ص رسید چون دوری او و که منسوب الیه است از ب که همطبع او است و از حروف صفحه است 4 بود افزودیم آن را به 13 شد 17 از ش در انسغ 17 خانه شمردیم بتوالی باز به ص رسید پس ص مستحصله است.
19- حرف نوزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ق بود آن زا به ز در خانه 24 اساس نسبت دادیم بعد خلاف توالی و جدولی آن 20 بود در انسغ بخلاف توالی 20 حرف شمردیمبه ت رسید و چون ز را از س که همطبع او و از حروف صفحه اربعه است ملاحظه کردیم بعد آنها بتوالی 8 بود و بخلاف توالی 20 بود و در دایره انسغ از ق بخلاف توالی به هملن عدد شمردیم به حرف ت رسید پس ت مستحصله است.
20- حرف بیستم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را به س در خانه 22 نظیره نسبت دادیم بعدین آنها بتوالی 8 بود و در دایره انسغ ازحرف ش بخلاف توالی8حرف شمردیم به خ رسید و چون س در حروف صفحه اربعه بود امتحان لازم نیست پس خ مستحصله است.
21- حرف بیست و یکم مستحضره یا همان سطر حاصل ت بود آن را به ر که در خانه 17 اساس بود نسبت دادیم و مجموع بعدین ابجدی و جدولی آنها برخلاف توالی 6 بود در انسغ از ت 6 حرف بتوالی شمردیم به ب رسید و بعد از ح که منسوب الیه حرف صفحه است 12 بود و 6 را از 12 کم کردیم 6 باقیماند در انسغ از ت شمردیم حرف 6 ب بود پس حرف ب مستحصله است.
22- حرف بیست و دوم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را به خ در خانه 2 نظیره نسبت دادیم و بعد توالی ابجدی منسوب از منسوب الیه 9 است و در انسغ از حرف ر 9 حرف بتوالی شمردیم به س رسید و بعد خ از ح که همطبع آن در صفحه اربعه است 12 بود 9 را بر 12 افزودیم 21 شد در انشغ بخلاف توالی از ر 21 حرف شمردیم به س رسید پس س مستحصله است.
23- حرف بیست و سوم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را نسبت دادیم به حرف ه در خانه 19 اساس و بعد توالی ابجدی آنها 13 بود از انسغ از حرف ر 13 حرف بتوالی شمردیم به حرف ع رسید دوری ه از ط که همطبع او است 4 بود 4 را به 13 افزودیم 17 شد بخلاف توالی از دایره انشغ شمردیم به ع رسید پس ع مستحصله است.
24- حرف بیست و چهارم مستحضره یا همان سطر حاصل ق بود آن را نسبت دادیم به و که در خانه 11 اساس است جمع بعدین آنها بتوالی 27 شد و در انسغ 27 حرف از ق بخلاف توالی شمردیم به و رسید بعد امتحان 24 است از 27 کم کردیم 3 ماند از ق بتوالی 3 خانه در انسغ شمردیم به حرف و رسید پس و مستحصله است.
25- حرف بیست و پنجم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را به خ در خانه 2 نظیره نسبت دادیم و جمع بعدین آنها بتوالی 6 بود در انسغ از ر بتوالی 6 حرف شمردیم به ت رسید بعد خ از ح که همطبع او در حروف صفحه اربعه است 12 شد اقل را از اکثر کم کردیم و در انسغ بتوالی شماره کردیم به ت رسید پس ت مستحصله است.
پس سطر مستحصله به دست آمده را نظیره ابجد کردیم جواب شد:
حق را به او علی طلب ننمودند.
14- كان الحرف الرابع عشر هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، وقد نسبناه إلى الحرف s الموجود في المنزل المكون من 4 قواعد.
15- تم الحصول على الحرف الخامس عشر من المقطع أو نفس السطر ، حرف الصفحة هو 4 ، أضفنا هذا الرقم إلى 13 ، أصبح 17 ، عدنا 17 من المنزل ، وأدركنا أنه منتج.
16- تم الحصول على الحرف السادس عشر أو نفس السطر ، ونسبناه إلى Q الموجود في بيت من 18 نظرية ، ولم يشترط إجراء الامتحان على الأحرف الموجودة في أربع صفحات.
17- كان الحرف السابع عشر هو نفسه أو نفس السطر الناتج عن s ، ولم يكن الامتحان ضروريًا ، لذلك تم الحصول عليه.
18- كان ناتجها الحرف الثامن عشر أو نفس السطر وهو منسوب إلى B من B وهو معاصروه وهو من حروف الصفحة وكان 4. أضفناه إلى 13.
19- كان الحرف التاسع عشر هو نفسه السطر الناتج ، ونسبناه إلى Z في المنزل المكون من 24 قاعدة ، ثم كان 20 بالترتيب المعاكس والجدول. من 8 وكان عكس تسلسل 20.
20- كان الحرف العشرين هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، ونسبناه إلى s في المنزل الذي يبلغ وزنه 22 أونصة.
21- كان ناتج النتيجة المقطع الواحد والعشرون أو نفس السطر ، فكان H المنسوب إلى حرف الصفحة 12 ، وطرحنا 6 من 12.
22- تم الحصول على الحرف الثاني والعشرين من المقطع أو نفس السطر ، وكان الحرف H الموجود في الصفحة الرابعة هو 12. أضفنا 9 إلى 12.
23- تم طرح الحرف الثالث والعشرين أو تم إنتاج نفس السطر.نسبناه إلى الحرف في المنزل 19 ومن ثم التسلسل الأبجدي كان 13. هو 4 ، أضفنا 4 إلى 13 ، أصبح 17 ، على العكس. إلى تسلسل الدائرة ، حسبناه ، وصل إلى AS ، لذلك AS هو منتج.
24- كان الحرف الرابع والعشرون مماثلاً أو نفس السطر الناتج عن الحرف الهجري ، وقد نسبناه إليه وهو أساس 11 في المنزل ، وطرحنا 3 بقايا من هـ ، وأحصينا 3 منازل في أنساج.
25- كان الحرف الخامس والعشرون متشابهًا أو تم إنتاج نفس السطر ، الصفحة أربعة.
لذلك جعلنا الخط الذي تم الحصول عليه يشبه الأبجدية: كانت الإجابة:
لم يطلبوا منه هذا الحق.
15- حرف پانزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل غ بود آن را به ه که در خانه 19 اساس است نسبت دادیم و بعد توالی ابجدی و جدولی آنها 13 بود در دایره انسغ از خ بخلاف توالی شمردیم به ظ رسید و چون بعد ه از ط که حرف صفحه است 4 بود آن عدد را به 13 افزودیم 17 شد از خانه 17 بتوالی شمردیم به ظ رسید دانستیم ظ مستحصله است.
16- حرف شانزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را به س که در خانه 18 نظریه است نسبت دادیم جمع دو بعد ابجدی و جدولی آنها بتوالی 24 بود در دایره انسغ از ش بخلاف توالی 24 حرف شمردیم به غ رسید و چون س از حروف صفحه اربعه بود امتحان لازم نیست.
17- حرف هفدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ث بود آن را به س نسبت دادیم که در خانه 12 نظیره بود و جمع بعدین آنها بخلاف توالی 13 بود و در انسغ از ث بخلاف توالی 13 حرف شمردیم به ض رسیدو چون خودش در حروف صفحه بود امتحان لازم نبود پس ض مستحصله است.
18- حرف هجدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را نسبت دادیم به و که در خانه 11 سطر اساس است و بعد توالی ابجدی آن دو 13 است و در انسغ بخلاف توالی از ش 13 حرف شمردیم به ص رسید چون دوری او و که منسوب الیه است از ب که همطبع او است و از حروف صفحه است 4 بود افزودیم آن را به 13 شد 17 از ش در انسغ 17 خانه شمردیم بتوالی باز به ص رسید پس ص مستحصله است.
19- حرف نوزدهم مستحضره یا همان سطر حاصل ق بود آن زا به ز در خانه 24 اساس نسبت دادیم بعد خلاف توالی و جدولی آن 20 بود در انسغ بخلاف توالی 20 حرف شمردیمبه ت رسید و چون ز را از س که همطبع او و از حروف صفحه اربعه است ملاحظه کردیم بعد آنها بتوالی 8 بود و بخلاف توالی 20 بود و در دایره انسغ از ق بخلاف توالی به هملن عدد شمردیم به حرف ت رسید پس ت مستحصله است.
20- حرف بیستم مستحضره یا همان سطر حاصل ش بود آن را به س در خانه 22 نظیره نسبت دادیم بعدین آنها بتوالی 8 بود و در دایره انسغ ازحرف ش بخلاف توالی8حرف شمردیم به خ رسید و چون س در حروف صفحه اربعه بود امتحان لازم نیست پس خ مستحصله است.
21- حرف بیست و یکم مستحضره یا همان سطر حاصل ت بود آن را به ر که در خانه 17 اساس بود نسبت دادیم و مجموع بعدین ابجدی و جدولی آنها برخلاف توالی 6 بود در انسغ از ت 6 حرف بتوالی شمردیم به ب رسید و بعد از ح که منسوب الیه حرف صفحه است 12 بود و 6 را از 12 کم کردیم 6 باقیماند در انسغ از ت شمردیم حرف 6 ب بود پس حرف ب مستحصله است.
22- حرف بیست و دوم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را به خ در خانه 2 نظیره نسبت دادیم و بعد توالی ابجدی منسوب از منسوب الیه 9 است و در انسغ از حرف ر 9 حرف بتوالی شمردیم به س رسید و بعد خ از ح که همطبع آن در صفحه اربعه است 12 بود 9 را بر 12 افزودیم 21 شد در انشغ بخلاف توالی از ر 21 حرف شمردیم به س رسید پس س مستحصله است.
23- حرف بیست و سوم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را نسبت دادیم به حرف ه در خانه 19 اساس و بعد توالی ابجدی آنها 13 بود از انسغ از حرف ر 13 حرف بتوالی شمردیم به حرف ع رسید دوری ه از ط که همطبع او است 4 بود 4 را به 13 افزودیم 17 شد بخلاف توالی از دایره انشغ شمردیم به ع رسید پس ع مستحصله است.
24- حرف بیست و چهارم مستحضره یا همان سطر حاصل ق بود آن را نسبت دادیم به و که در خانه 11 اساس است جمع بعدین آنها بتوالی 27 شد و در انسغ 27 حرف از ق بخلاف توالی شمردیم به و رسید بعد امتحان 24 است از 27 کم کردیم 3 ماند از ق بتوالی 3 خانه در انسغ شمردیم به حرف و رسید پس و مستحصله است.
25- حرف بیست و پنجم مستحضره یا همان سطر حاصل ر بود آن را به خ در خانه 2 نظیره نسبت دادیم و جمع بعدین آنها بتوالی 6 بود در انسغ از ر بتوالی 6 حرف شمردیم به ت رسید بعد خ از ح که همطبع او در حروف صفحه اربعه است 12 شد اقل را از اکثر کم کردیم و در انسغ بتوالی شماره کردیم به ت رسید پس ت مستحصله است.
پس سطر مستحصله به دست آمده را نظیره ابجد کردیم جواب شد:
حق را به او علی طلب ننمودند.
14- كان الحرف الرابع عشر هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، وقد نسبناه إلى الحرف s الموجود في المنزل المكون من 4 قواعد.
15- تم الحصول على الحرف الخامس عشر من المقطع أو نفس السطر ، حرف الصفحة هو 4 ، أضفنا هذا الرقم إلى 13 ، أصبح 17 ، عدنا 17 من المنزل ، وأدركنا أنه منتج.
16- تم الحصول على الحرف السادس عشر أو نفس السطر ، ونسبناه إلى Q الموجود في بيت من 18 نظرية ، ولم يشترط إجراء الامتحان على الأحرف الموجودة في أربع صفحات.
17- كان الحرف السابع عشر هو نفسه أو نفس السطر الناتج عن s ، ولم يكن الامتحان ضروريًا ، لذلك تم الحصول عليه.
18- كان ناتجها الحرف الثامن عشر أو نفس السطر وهو منسوب إلى B من B وهو معاصروه وهو من حروف الصفحة وكان 4. أضفناه إلى 13.
19- كان الحرف التاسع عشر هو نفسه السطر الناتج ، ونسبناه إلى Z في المنزل المكون من 24 قاعدة ، ثم كان 20 بالترتيب المعاكس والجدول. من 8 وكان عكس تسلسل 20.
20- كان الحرف العشرين هو نفسه أو تم الحصول على نفس السطر ، ونسبناه إلى s في المنزل الذي يبلغ وزنه 22 أونصة.
21- كان ناتج النتيجة المقطع الواحد والعشرون أو نفس السطر ، فكان H المنسوب إلى حرف الصفحة 12 ، وطرحنا 6 من 12.
22- تم الحصول على الحرف الثاني والعشرين من المقطع أو نفس السطر ، وكان الحرف H الموجود في الصفحة الرابعة هو 12. أضفنا 9 إلى 12.
23- تم طرح الحرف الثالث والعشرين أو تم إنتاج نفس السطر.نسبناه إلى الحرف في المنزل 19 ومن ثم التسلسل الأبجدي كان 13. هو 4 ، أضفنا 4 إلى 13 ، أصبح 17 ، على العكس. إلى تسلسل الدائرة ، حسبناه ، وصل إلى AS ، لذلك AS هو منتج.
24- كان الحرف الرابع والعشرون مماثلاً أو نفس السطر الناتج عن الحرف الهجري ، وقد نسبناه إليه وهو أساس 11 في المنزل ، وطرحنا 3 بقايا من هـ ، وأحصينا 3 منازل في أنساج.
25- كان الحرف الخامس والعشرون متشابهًا أو تم إنتاج نفس السطر ، الصفحة أربعة.
لذلك جعلنا الخط الذي تم الحصول عليه يشبه الأبجدية: كانت الإجابة:
لم يطلبوا منه هذا الحق.
رد: قواعد سید محمد شجاع
20- حروف پانزدهم نظایر د از حروف خاکی ب از حروف بادی و جمع اعداد یکانی هر دو 6 است هر دو از حروفات سیاره بودند که از منازل بطین و دبران سیر کردند در منازل قلب مقارنه پس به میزان الحروف برده و حرف صاد دیگر به دست آمد و آنرا کنار صاد اول نوشتیم.
21- حروف شانزدهم نظایر د از حروف خاکی ب از حروف بادی و جمع اعداد یکانی هر دو 6 است پس نصف کردیم 3 شد و هر دو از حروف لازم الاضافه بودند و مزاج را قبول میکردند و در جاییکه حروف مزاج نگیرند ملاحظه کنند که مزاج و مقارنه در بروج ثابت است مانند قلب و نعایم و نثره و ذابح و ثریا و هقعه هنعه و یا در بروج منقلب است اگر ثابت باشد فرح خواهد گرفت و اگر منقلب باشد به حسب درجه از حروفات خاکی مستحصله بگیرند پس 2 عدد دیگر اضافه کردیم 7 شد آنگاه در بیوتات جدول ملاحظه کردیم در منزل زبانا ع از حروف خاکی را نوشتیم پس باید باقیمانده حروفات به همین قاعده ضرب و تقسیم کنند و حاصل ضرب آن که عبارت از مستحصله و در کنار سایر حروف بنویسید.پس مجموع حروفات مستحصله در این نمونه سوال شد ( س خ ض ن س س ق س ز ص ف ذ ض ض ص ص ع س ر )
22- این حروف به دست آمده را نظیره ابجد گرفتیم شد ( ا ی ل غ ا ا ه ا و د ج ک ل ل د د ب ا ل و)
23- حروف نظیره شده را صدر و موخر کردیم شد ( و ا ل ی ا ل ب غ د ا د ه ل ا ک و ج د )
24- ترکیب حروف شد = والی البغداد هلاک وجد
در این روش عمده عمل در گرفتن مستحصله دانستن حروفات زایده و مراتب و سیارات و منازل حروف و خصوصا حروفاتیکه لازم الاضافه یا لازم الاسقاط میباشند و دانستن جمیع بسطها و نظایر و خاتم الحروف و مجمع الاصول و میزان الحروف و روش گردش اسب و فیل و رخ و شاه و سرباز و مزاج حروف است.
20- الحرف الخامس عشر مثل د من حروف الأرض ، ب من حروف الريح ، ومجموع أرقام الوحدة كلاهما 6. أتى وكتبناه بجانب سعد الأول.
21- الحرف السادس عشر مثل د من حروف الأرض ، ب من حروف الريح ، ومجموع أرقام الوحدة كلاهما 6 ، لذلك قمنا بقطعه إلى النصف إلى 3 ، وكلاهما كان من الأحرف الضرورية و قبلت المزاج ، والمقارنة ثابتة في دائرة الأبراج ، مثل القلب ، والنعيم ، والنثر ، والذبح ، وثريا ، والحقّة ، أو في الأبراج مقلوبة رأساً على عقب ، ثم في الكائنات الحية رأينا الطاولة. كتب حروف الأرض بلغة المنزل فيضرب باقي الحروف ويقسم حسب نفس القاعدة ويكون حاصل ضرب المنتج هو الناتج ويكتب بجانب الأحرف الأخرى. (س خ ض ن س س ق س ص ف ذ ض ض ص ص س س)
22- أخذنا هذه الحروف التي تم الحصول عليها على أنها أبجد.
23- صنعنا الحروف على غرار البداية والنهاية (
24- الجمع بين الحروف = مات محافظ بغداد من النشوة
في هذه الطريقة يكون الإجراء الأساسي هو الحصول على نتاج معرفة حروف الحروف والمستويات والكواكب وبيوت الحروف ، خاصة الحروف التي تحتاج إلى إضافتها أو إسقاطها ، ومعرفة كل التوسعات وما شابه ذلك. الملك والجندي ومزاج الحروف.
21- حروف شانزدهم نظایر د از حروف خاکی ب از حروف بادی و جمع اعداد یکانی هر دو 6 است پس نصف کردیم 3 شد و هر دو از حروف لازم الاضافه بودند و مزاج را قبول میکردند و در جاییکه حروف مزاج نگیرند ملاحظه کنند که مزاج و مقارنه در بروج ثابت است مانند قلب و نعایم و نثره و ذابح و ثریا و هقعه هنعه و یا در بروج منقلب است اگر ثابت باشد فرح خواهد گرفت و اگر منقلب باشد به حسب درجه از حروفات خاکی مستحصله بگیرند پس 2 عدد دیگر اضافه کردیم 7 شد آنگاه در بیوتات جدول ملاحظه کردیم در منزل زبانا ع از حروف خاکی را نوشتیم پس باید باقیمانده حروفات به همین قاعده ضرب و تقسیم کنند و حاصل ضرب آن که عبارت از مستحصله و در کنار سایر حروف بنویسید.پس مجموع حروفات مستحصله در این نمونه سوال شد ( س خ ض ن س س ق س ز ص ف ذ ض ض ص ص ع س ر )
22- این حروف به دست آمده را نظیره ابجد گرفتیم شد ( ا ی ل غ ا ا ه ا و د ج ک ل ل د د ب ا ل و)
23- حروف نظیره شده را صدر و موخر کردیم شد ( و ا ل ی ا ل ب غ د ا د ه ل ا ک و ج د )
24- ترکیب حروف شد = والی البغداد هلاک وجد
در این روش عمده عمل در گرفتن مستحصله دانستن حروفات زایده و مراتب و سیارات و منازل حروف و خصوصا حروفاتیکه لازم الاضافه یا لازم الاسقاط میباشند و دانستن جمیع بسطها و نظایر و خاتم الحروف و مجمع الاصول و میزان الحروف و روش گردش اسب و فیل و رخ و شاه و سرباز و مزاج حروف است.
20- الحرف الخامس عشر مثل د من حروف الأرض ، ب من حروف الريح ، ومجموع أرقام الوحدة كلاهما 6. أتى وكتبناه بجانب سعد الأول.
21- الحرف السادس عشر مثل د من حروف الأرض ، ب من حروف الريح ، ومجموع أرقام الوحدة كلاهما 6 ، لذلك قمنا بقطعه إلى النصف إلى 3 ، وكلاهما كان من الأحرف الضرورية و قبلت المزاج ، والمقارنة ثابتة في دائرة الأبراج ، مثل القلب ، والنعيم ، والنثر ، والذبح ، وثريا ، والحقّة ، أو في الأبراج مقلوبة رأساً على عقب ، ثم في الكائنات الحية رأينا الطاولة. كتب حروف الأرض بلغة المنزل فيضرب باقي الحروف ويقسم حسب نفس القاعدة ويكون حاصل ضرب المنتج هو الناتج ويكتب بجانب الأحرف الأخرى. (س خ ض ن س س ق س ص ف ذ ض ض ص ص س س)
22- أخذنا هذه الحروف التي تم الحصول عليها على أنها أبجد.
23- صنعنا الحروف على غرار البداية والنهاية (
24- الجمع بين الحروف = مات محافظ بغداد من النشوة
في هذه الطريقة يكون الإجراء الأساسي هو الحصول على نتاج معرفة حروف الحروف والمستويات والكواكب وبيوت الحروف ، خاصة الحروف التي تحتاج إلى إضافتها أو إسقاطها ، ومعرفة كل التوسعات وما شابه ذلك. الملك والجندي ومزاج الحروف.
مواضيع مماثلة
» قواعد أصلي علم جفر
» هدايا قواعد جفرية بسيطه
» ألا و من مات على حب آل محمد ( للـموالين بالخصوص)...
» تبرئة محمد بن الحنفية من إدعاء الإمامة
» اللواء محمد نجيب.. ضحية ام عميل؟
» هدايا قواعد جفرية بسيطه
» ألا و من مات على حب آل محمد ( للـموالين بالخصوص)...
» تبرئة محمد بن الحنفية من إدعاء الإمامة
» اللواء محمد نجيب.. ضحية ام عميل؟
صفحة 1 من اصل 1
صلاحيات هذا المنتدى:
لاتستطيع الرد على المواضيع في هذا المنتدى