أذكار
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

مقالات عن الجن

صفحة 1 من اصل 2 1, 2  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:33

زندگی جنیان
از ابن عباس روایت شده که اسم ابوالجنّ (=جان=پدر جن)سوما است و جانّ لقب اوست.در کتاب اسفار حضرت آدم علیه السلام آمده است که اسم پدر جن طارنوش بود و روزگاری که فرزندان و نسل های او بر روی زمین زیاد شدند خداوند دینی را برای آنان قرار داد و همه ی جن ها را به اطاعت و عبادت خود مامور و مکلف کرد.طارنوش و فرزندان و پیروانش احکام شریعت را قبول کردند و به آسودگی و خوشی روزگار می گذراندند و مدتی بدین منوال گذشت تا اینکه بنای عصیان و نافرمانی خداوند را پی انداخته و گناهکاری و خود بینی را در پیش گرفتند.خداوند پس از اتمام حجت بر آنان همه را به عذاب دردناک گرفتار نموده و هلاک گردانید بجز مومنان و ضعیفان که همچنان بر طریق راست و درستی بودند.

سپس خداوند از آنان شخصی به نام حلیایش را والی گردانید و شریعتی جدید عطا کرد.وقتی که یک دوره ی دیگری را طی کردند چون اساس فکری جنیان بر شر بود دوباره راه نافرمانی را پیش گرفتند و به همین دلیل دچار خشم الهی شدند و جز عده ای که به راه راست مانده بودند بقیه به هلاکت رسیدند.پس از آن شخصی از جنیان به نام ملیقا حاکم آنان شد اما آنان نیز پس از گذشت روزگاری راه ناراستان را در پیش گرقتند و از اینرو عذاب الهی بر آنان نازل شد و جز قلیلی از آنان که صالحان و کودکان جنیان بودند،همگی منقرض شدند.کم کم از بقایای جن ها نسلهایی زیاد گردیدند و هاموس که به زیور فضل و دانش و سداد آراسته بود حاکم جنیان شد و در طول عمرش به امر به معروف و نهی از منکر و اجرای احکام شریعت مشغول بود.پس از وفات هاموس اشرار بنی جان کفران نموده و نافرمانی کردند خداوند رسولانی را نزد آنان فرستاد ولی هر چه تلاش کردند جنیان همچنان نافرمانی کرده و هدایت نپذیرفتند و حکمت الهی اقتضاء کرد که آنان را عذاب کند.

خداوند گروهی از فرشتگان را به جنگ با آنان فرستاد و با بنی جان به جنگ پرداختند و بیشتر جنیان کشته شده و بقایای آنان در جزایر،جنگل ها و صحاری متفرق شدند.بعضی از جنیان در این جنگ به اسارت ملائکه درآمدند که از آن جمله کودکانی بودند که هنوز به سن تکلیف و تمیز نرسیده بودند.ابلیس یا شیطان نیز از دیگر اسرای جن بود.وی توسط فرشتگان به آسمان برده شد و در میان آنان ماند و توسط فرشتگان نشو و نما یافت و روز به روز ترقی کرد تا آنجایی که به مقام تعلیم فرشتگان رسید.صاحب کتاب کلمة اللطایف نوشته است که مجلس وعظ شیطان در پای عرش خداوند برگزار می شد و او بر منبری از یاقوت می نشست و علمی از نور بر بالای سر او نصب می کردند.در مجلس او چندان فرشته حاضر می شدند که تعداد آنان را کسی جز خدا نمی دانست.شیطان بنابر قولی شش هزار سال به طاعت و عبادت خداوند پرداخت یعنی تا آن زمان که هنوز امر الهی مبنی بر سجده بر آدم علیه السلام صادر نشده بود.از سوی دیگر جمعیت جنیان پس از گذشت مدتی بسیار شد و به تدریج از جزایر و خرابه ها و مواضع نامسکون بیرون آمده و در سرزمینهای مسکونی و آباد روی آوردند و از اطاعت خدا و دین الهی دور افتادند.

ابلیس از خداوند تقاضا کرد تا به هدایت جنیان بر زمین فرود آید.خداوند تقاضای او را پذیرفت و شیطان با جمعی از فرشتگان آسمان به زمین آمد و گروهی اندک به اطاعت او در آمدند.سهلوب بن ملاتب ماموریت یافت تا برای هدایت و ارشاد جنیان،نزد بزرگان آنان رفت.وی به موجب فرامین الهی عمل نمود ولی جنیان از بس که طاغی و بیباک بودند،او را به شهادت رساندند.همچنین رسولان دیگری نیز متعاقبا ماموریت ارشاد یافته و به سوی جنیان رفتند اما آن ناپاکان و عاصیان همه را شهید کردند.آخرالامر شیطان یوسف بن یاسف را به هدایت جنیان مامور ساخت و او خود را به آن قوم یاغی رساند.جنیان قصد جان او را کردند اما یوسف بن یاسف به لطایف الحیل از چنگ آنان امان یافت و برگشت و صورت واقعه را به تفضیل به شیطان عرض کرد.عزرائیل علیه السلام پس از اجازه از درگاه خداوند بزرگ با جمعی از فرشتگان به جنگ با جنیان شتافت و بیشتر اهل طغیان و کافران را کشت و بقیه ی جنیان در عالم پراکنده شدند.3

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:34

قدرت و مشخصات جنیان و روش زندگی،عمر و...
ابن سینا نوشته است جن حیوانی است هوایی ناطق دارای جسم و دارای قدرت شکل یابی به اشکال مختلف،4 توضیح اینکه وقتی فلاسفه می گویند که جن و انسان حیوانی ناطق هستند منظور نطق باطن یعنی فکر کردن اندیشیدن است ورنه تمامی حیوانات دیگر نیز بظاهر ناطقند و زبان همدیگر را می فهمند اما قدرت فکر کردن و اندیشیدن را ندارندو همین مورد فصل ممیزه ی جن و انسان از سایر حیوانات است.جنیان دارای اجسامی لطیف،شفاف و هوایی هستند یعنی زندگی در هوا نیز برای آنان امکان پذیر است زیرا عنصر آنان از آتش است،همانگونه که عنصر انسان ها از خاک می باشد.جنیان قادر هستند کارهای طاقت فرسایی را انجام دهند که آدمی قادر به انجام دادن آن کارها نیست.جنیان با وجود اینکه در حالات کلی نامرئئ هستند(در عالم مادی از چشم ما)اما چنانچه خود بخواهند می توانند در انظار آشکار شوند که در اینصورت حتما ظهورشان برای آدمی بنا به مصالحی خواهد بود.

جن ها از نسل ابوالجن=پدر جن می باشند خلقت جن از سه عنصر آب،باد و آتش ترکیب یافته است اما خلقت انسان و حیوانات دیگر از چهار عنصر است که علاوه بر سه عنصر مذکور شامل خاک نیز می شود.نظر به اینکه جنیان عنصر خاک را ندارند ،به همین علت قوه ی سنگینی و جاذبه ی زمین روی آنان اثر ندارد.آل،مرد آزما و بختک نیز تیره هایی دیگر از جنیان به حساب می آیند که هیکل و قامتشان تقریبا به اندازه ی انسان است.شکلهای کلی آنان مثل انسان است.دو چشم،دو گوش،بینی،دهان و غیره دارند.جنیان مثل آتش سرخ رنگ هستند و در این نوع رنگ شدت و ضعف دارند یعنی سرخ روشن،سرخ تیره و غیره.چشم هایشان عمودی (الفی) و پاهایشان کوتاه و گرد است و چیزی مانند سم می باشد نه اینکه سم واقعی باشد(مثل خیلی سایتها که می نویسن جن سم داره عین اسب ولی اینطور نیست).نوعی از جن ها خاکستری رنگ هستند و طبیعتی خشن دارند و معمولا تعرضات و حملاتی که از سوی جنیان در مواضعی چون جنگلها،بیابانها و کوهستانها به انسانها صورت می گیرد از این تیره از جن ها می باشد.نوع دیگری از جنها سفید رنگ و بسیار زیبا هستند،مانند انسان سفید پوست و چشمهایشان نیز مثل چشمهای انسان افقی قرار دارند.

همه ی جنیان مو دارند و مثل بشر رنگهای مختلف دارند،سفید،سیاه،سرخ و غیره.هیچ کدام از جنیان دم و شاخ ندارند.صدا دارند وبیشتر از پنج حس ما را دارا هستند.بر خلاف انسان دستگاه گوارش ندارند چون عنصر خاک در آنان وجود ندارد.مایعات جزء غذاهای آنان نیست و از هوا تغذیه می کنند علاوه بر این از بوی غذاهای انسان نیز می توانند استفاده کنند.از یکی از اشخاص بزرگوار و موثق شنیدم که گفت:برای سیاحت و تفریح به یکی از مناطق سرسبز و خوش شمال رفته بودیم که شبانگاه به پخت غذا مشغول بودیم.ناگهان سنگهایی به سمت ما پرتاب شد.من دانستم که این سنگها از سوی جن ها پرتاب می شود و به خاطر این است که بوی غذای ما به آنان رسیده است فورا مقداری از غذا را برداشته و به سمت و سویی که سنگها پرتاب می شد بردم و در آن قسمت هایی که حدس میزدم سنگها از آنجاها پرتاب می شوند نهاده برگشتیم.فی الفور پرتاب سنگها متوقف شد چرا که جنیان از بوی غذا استفاده می کردند.

جنیان هم مانند انسانها ازدواج می کنند.روش زندگی آنها مثل سایر حیوانات است و احتیاج به لباس و تهیه ی غذا ندارند و آزادند.هم در زمین و هم در فضا بسر می برند و در سراسر نقاط زمین زندگی می کنند.جنیان دارای نیروهای خاصی هستند که مانع از برخورد اشیاء با آنان است.بعضی از آنان اجازه دارند به بعضی از کرات بروند.اگر به کرات دیگری نمی روند برای این است که یا اجازه ندارند یا شرایط جوی آن کرات برایشان مناسب و مساعد نیست.جنیان به صورت خانوادگی زندگی می کنند و جا و مکان برایشان مطرح نیست.مانند انسان نر و ماده دارند و دارای دستگاه تناسلی می باشند و جفتگیری می کنند.بچه در شکم مادر پرورده می شود و مدت بارداری کمتر از انسان است و معمولا از هر شکمی بیشتر از یک بچه متولد نمی شود.وضع حمل جنیان آسانتر از بشر است و رشد بچه نیز سریعتر صورت می گیرد.زاد و ولد آنها از انسانها کمتر است.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:35

جنیان ما انسانها را میبینند هر چند که ما قادر به دیدنشان نیستیم بعضی از انسانها می توانند آنان را ببینند اما این عده در هر عصر و روزگاری از شمار انگشتان دو دست به ندرت تجاوز می کند که به هر حال همین تعداد معدود نیز بر دو دسته اند:تعدادی از بدو تولد بنا بر موهبت الهی و ذاتی جنیان را میبینند و عده ای دیگر با تحمل پاره ای از ریاضات یا انجام امور غریبه به این مهم یعنی رویت جنیان نائل می گردند اما از انسانها که بگذریم،بیشتر حیوانات آنان را میبینند و این امر برایشان عادی است و از این جهت به جنیان حمله ور نمی شوند.جنیان می توانند به هر صورتی که باعث وحشت بشر نشوند،خود را به انسانها نشان می دهند.گفته می شود که اگر جنیان به کرات دیگری بروند دیده می شوند.جنیان دارای قوه ای هستند که می توانند خود را در نظر انسان بزرگ و کوچک جلوه دهند البته این تغییر در ماهیت نیست بلکه اینطور به نظر می رسد.جنیان می توانند خود را به صورت حیوانات در آورند یا خود را به صورت انسان نشان دهند و یا به صورت حیواناتی در آیند که با آدمی مانوس هستند.6 مانند گربه ها و به خصوص گربه های سیاه!
شبح هایی که در منازل به مردم آسیب می رسانند،جن هستند.اصولا اعمال زشت بشر سبب صدمه ی جنیان می شود و از طرف خداوند اجازه می یابند که بشر را اذیت کنند.اذیتشان از قبیل نفاق انداختن،ترساندن،آفت و بلا و مریض کردن و غیره است.جن زدگی سبب مریضی،دیوانگی و غیره می شود.همانطور که اگر جسم انسان ضعیف شود میکربها راحتتر می توانند به انسان حمله ور شوند،وقتی که روح نیز ضعیف شود،جنیان بنا به مصالحی که اقتضا کند می توانند در جسم رخنه کنند.برای دفع موارد فوق الذکر که توسط جنیان به انسان سرایت کند،از آیاتی خاص از قرآن،تعاویذ،اذکار و اعمالی ویژه استفاده می شود.جنیان می توانند از در و پنجره ی بسته عبور کنند و به علت نداشتن عنصر خاکی قدرت طی الارض دارند یعنی در یک لحظه می توانند از یک طرف زمین به طرف دیگر بروند اما سرعت سیر آنان کمی از روح کمتر است.جنیان با اینکه می توانند به کراتی نظیر زمین که شرایط مناسب برای زیست دارند بروند،مع هذا نمی توانند به خورشید نزدیک شوند.چرا؟زیرا اشعه ی خورشید نابودشان می کند و بهر حال جنیان موجوداتی مادی هستند.از هر جایی که هوا بتواند عبور کند،جنیان هم می توانند عبور کنند.آنان می توانند از بعد زمان فراتر روند.افکارشان بسیار قوی است و با نوعی تلپاتی افکار را می خوانند.اما آینده ی آدمی را نمی توانند پیش بینی کنند.
در صورتی که اجازه داشته باشند،قدرت تلقین به آدمی را دارند و می توانند روی افکار یک فرد تاثیر گذاشته و هر چه دستور دهند انجام گیرد.وسوسه های شیاطین جن به آدمی خود از نوع تلقین هستند.هوششان بسیار زیاد است و جنبه ی تقلیدشان نیز خیلی قوی است.از آنجایی که همیشه با ما در تماسند به همه ی زبانهای انسانها آشنایی دارند و احتیاج به تحصیل ندارد.آنان نیز با هم چون انسانها شوخی و مزاح دارند اما معایبی دارند بدتر از بشر با این وجود معایبی که بشر دارد آنان ندارند.وقتی که خداوند بشر را خلق کرد،فاصله ای بین بشر و جنیان قرار داد که جنیان بدون اذن خداوند نمی توانند به آدمیان نزدیک شده و به آنان آسیب برسانند.



کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:35

ابوبکر خضرمی نقل کرده است که حضرت امام صادق علیه السلام به من فرمود:مردم درباره ی ازدواج اولاد آدم علیه السلام چه عقیده ای دارند؟عرض کردم:مردم می گویند که خداوند از حضرت حوا در هر زایمان یک دختر و یک پسر به دنیا آورد و در هنگام ازدواج پسر اول با دختر دوم ازدواج می کرد.حضرت فرمود:این مطلب صحیح نیست.بلکه مطلب درست این است که وقتی فرزندی از آدم علیه السلام به نام هبة الله به دنیا آمد و بزرگ شد حضرت آدم علیه السلام از خداوند در خواست کرد تا او را تزویج دهد.خداوند نیز حوریه ای از بهشت آورد و با او ازدواج کرد و نتیجه ی آن ازدواج چهار پسر بود.پس از آن حضرت آدم علیه السلام در مورد ازدواج فرزند دیگر خود به نام یافث از خداوند راهنمایی خواست که در نتیجه خداوند تعالی دستور داد در طایفه ی جن ازدواج کند که سرانجام حاصل آن ازدواج چهار دختر بود.سپس از جانب درگاه الهی دستور رسید که پسر های هبة الله با دختر های یافث که پسر عمو و دختر عمو بودند،ازدواج کنند.

بر این اساس است که مردم نیز متفاوتند چنانکه بعضی خوشرو،بعضی بد قیافه و بعضی خوش اخلاق و برخی هم بد اخلاق هستند.چون خوبی ها از حوریه و بدی ها از جنیه می باشد.5 درباره ی طول عمر جنیان چنانکه بعضی از استادان علوم غریبه و افراد متقی و بزرگواری که جنیان را دیده یا مدتی با آنان همنشین بوده اند، شنیده شده که در حدود 500 تا 700 سال و برخی نیز حدود 1000 سال عمر می کنند!پس طول عمرشان به مراتب بیشتر از آدمی است.پس از مرگ جسم مادی جنیان از بین می رود و نیازی به گورستان ندارند.(به نظر خودم فکر کنم ماده ی اتری)آنان سرما،گرما و درد ندارند اما اغز لذت و خوشی بهره مندند.با همدیگر الفت خارجی و خانوادگی دارند.کار و شغلی ندارند و مثل سایر حیوانات برای خودشان به صورت آزاد می گردند.جنیان نوعی قوه ی دافعه دارند که وقتی بشر به آنان نزدیک می شود،بدون اینکه خودشان نیز بفهمند از بشر دور می گردند.

قدرت دیدشان از ماده عبور می کند مثلا می توانند اعماق زمین یا پشت دیوارها را ببینند یا اینکه از طرف زمین،طرف دیگر را مشاهده کنند.گفته می شود که بعضی از جویندگان گنج ها برای دستیابی به دفائن و کنوز تحت العرض از جنیان استفاده می کنند اما در اغلب اوقات و موارد این کار غیر ممکن است و تنها توسط جنیانی صورت می گیرد که پس از مدتها تحمل ریاضتهای سخت و شاقه به تسخیر انسان در آیند لذا بعضی از جنیانی که از طریق ارتباط یا احضار مورد سوال قرار می گیرند تا نقطه ی گنجهای مدفون را افشا کنند،تقریبا در همه ی موارد خدعه و دروغ است و جنیان انسانها را به قول معروف سرکار می گذارند و دنبال نخود سیاه می فرستند و در آن هنگام که انسانها گول دروغ و فریب آنها را میخورند و پس از کندوکاو و خاک برداری یا حفاری های پی در پی و زحمت و مرارتهای بی نتیجه ناراحت شده و با هم جر و بحث می کنند،جنیان لذت برده و به آنان می خندند.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:36

سلیمان نبی ؛ اجنه
دوران پادشاهی سلیمان نبی یکی از عظیم ترین و بی نظیر ترین دوران بشر روی کره زمین است.در این دوره تمام موجودات پادشاهی او با یکدیگر در صلح و صفا زندگی می کردند و تمام اجنه ی بد و خطرنک به دست او به زنجیر کشیده شدند و برای او کارهای خارق العاده می کردند.

[و نیز برخی از دیوان را مسخر سلیمان کردیم که به دریا غواصی کنند و یا به کارهای دیگر در دستگاه او بپردازند و ما نگهبان دیوان برای حفظ ملک سلیمان بودیم.]انبیاء ۸۲

[...و ما هم دیو و شیاطین مسخر سلیمان کردیم که بناها می ساختند و از دریا جواهرات می آوردند و دیگر از شیاطین را به دست او به غل و زنجیر کشیدیم.]ص ۳۷ و ۳۸

همانند این در دوران پادشاهی جمشید جم پادشاه اسطوره ای ایران باستان وجود دارد که در حقیقت بنای سال نوی ایرانی را گذاشت.پس از آنکه جمشید قدرتش سراسر زمین را فرا گرفت و همه ی مردم در دوستی و خوشی زندگی می کردند – جمشید تصمیم گرفت که آسمانها را تسخیر کند و برای این منظور تعدادی از اجنه ای را که به بند کشیده بود به تختی بست و به آنها امر کرد که او را به آسمانها ببرند.جمشید به آسمان پرواز کرد . مردم از دیدن تخت پرنده ی او که مثل آفتاب می درخشید آن روز را روز نو نامیدند و جشن نوروز را به پا کردند.

پس از جمشید پادشاه دیگری به نام کی کاووس چنین کاری را تکرار می کند به این معنی که قدرت شکست دادن اجنه را داشته است و در تمام طول شاهنامه پهلوانان ایرانی را در حال جنگ و کشتن دیوان بد می بینیم که مشهورترین آنها همان رستم است.

در اسطوره های ژاپن و چین نیز قصه های همانندی وجود دارد از جمله دو رگه ای از انسان و جن به نام اینو یاشا که با شمشیر اسرارآمیزش دیوان بد صفت را می کشد.

آیا جن زدگی حقیقت دارد؟

جن زدگی در گذشته هم بسیار کم اتفاق می افتاده چه برسد به حالا. جن هیچ قدرتی بر انسان ندارد مگر اینکه انسان:

۱-خودش را به جن پیشکش کند و از جن بخواهد که وارد بدنش شود .

۲-بسیار ضعیف النفس باشد و به راحتی فریب وسوسه های شیاطین را بخورد.

اما جن زدگی به آن شکلی که انسان را کامل از خود بی خود کند و او را به تسخیر خود در آورد اصلا وجود ندارد و مال فیلمهاست!هر لغزشی که انسان می کند و منجر به گناه و آزار دیگران می شود در نتیجه ی یک نوع جن زدگی از نوع بسیار خفیف است که به اختیار خود انسان انجام می شود و هیچ جنبه ی اجباری ندارد.

بسیاری از انواع پیچیده ی بیماریهای روحی و روانی نیز به راحتی با جن زدگی اشتباه می شوند حتی در دنیای مدرن امروز و این تا حدود زیادی به تلقین و باورهای شخص بستگی دارد.

اینترنت و ماهواره و تلویزیون امروزه با راههای فراوانی که برای گناه کردن پیش روی انسانها می گذارند از هر جنی خطرناک ترند. شیاطین وسوسه گر فقط از نوع اجنه نیستند و باید مراقب همه ی انواع شیاطین بود. انسانهایی که معتاد به مواد مخدر و الکل هستند به نوعی جن زده هستند زیرا به طور کامل روح و جسم خود را به دیگری سپرده اند و قادر به تفکر نیستند.

اجنه و پیامبر اسلام ؛

پس از تولد حضرت محمد اجنه به بشر نا مرئی شدند و خود حضرت هم قادر به دیدن آنها نبود… به جز شاید در چند مورد که ان هم به اذن خدا بوده و حضرت قدرتی و دخالتی در آن نداشتند.

[بگو مرا وحی کرده اند که گروهی از جنیان آیاتی از قرآن را استماع کرده اند و پس از شنییدن گفته اند که ما از قرآن آیات عجیبی می شنویم. این قرآن خلق را به راه خیر هدایت می کند بدین سبب ما به آن ایمان آورده و هرگز به خدای خود مشرک نخواهیم شد] جن ۲

در این آیه کاملا واضح است که خود حضرت محمدع آگاهی از این نداشته که گروهی از جنیان قرآن خواندن او را شنیده بودند و خداوند او را با وحی آگاه می کند.

[و چون آن بنده ی خاص بلند شد(برای نماز) جنیان گرد او ازدحام کردند و نزدیک بود که بر سر هم بریزند( روی هم بیفتند )]۱۹

همچنین در این آیه وقتی حضرت محمدع بر می خیزد تا نماز بخواند و یا در حال نماز خواندن بر می خیزد آگاهی ندارد که جنیان بر سر او ریخته اند تا نماز خواندنش را تماشا کنند..و خدا بعدا در این باره به او وحی می کند.

[ به یاد آور وقتی را که ما تنی چند از جنیان را متوجه تو گردانیدیم تا قرآن را بشنوند- چون نزد رسول رسیدند با هم گفتند گوش فرا دهید - چون قرائت قرآن تمام شد ایمان آوردند و به سوی قومشان برای تبلیغ و هدایت بازگشتند.گفتند ای طایفه ی ما - ما آیات کتابی را شنیده ایم که پس از موسی نازل شده است.در حالی که کتب آسمانی انجیل و تورات را که در مقابل او بود تصدیق می کرد...]احقاف ۲۹ و ۳۰

در آیات بالا خداوند گروهی از جنیان را به سوی پیامبر متوجه می کند و آنها صدای حضرت را در حال قرائت قرآن می شنوند و ایمان می آوردند اما همچنان هیچ اثری از گفتگو بین آنها و پیامبر نیست و پیامبر هم اختصاصا برای آنها نمی خواند بلکه جنیان از نزدیک او رد می شوند و صدایش را می شنوند.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:36

۳ یا ۴ داستان در مورد حضرت محمد ع گفته شده است که اقدام به جن گیری می کند اما هر ۴ مورد جعلی و مورد تایید مراجع نیستند.زیرا هیچ اشاره ای از آنها در قرآن نیامده است. مقایسه کردن حضرت محمد با حضرت عیسی از این نظر کاری بی دلیل است زیرا اصلا رقابتی در میان نیست که ما بخواهیم حضرت محمد را برنده اعلام کنیم و بگوییم کدام پیامبر برتر و مهمتری هستند. ماهیت حضرت عیسی با حضرت محمد کاملا فرق دارد همانطور که آفرینش او فرق دارد و معجزات همه ی پیامبران هم با هم فرق دارند اما ماموریت همه ی آنها یکی است. پس پیام مهمتر از پیام آورنده است.

ادیان جنیان ؛

جنیان ادیان و فرقه های متعددی دارند و برای خودشان پیغمبر داشته اند ولی از پیامبران انسانها نیز استفاده کرده اند.برخی از ادیان آنها با انسانها یکی است و برخی بر ما نا شناخته است اما به طور کلی به دو دسته ی مومن و کافر تقسیم می شوند.برخی از اجنه اسلام آوردند و برخی به دینهای قبلی خود ماندند و بسیاری کافر هستند.

[و محققاٌ بسیاری از جن و انس را برای جهنم واگذاردیم..].ّ اعراف ۱۷۹
[و اجنه هم مانند شما آدمیان گروهی کافر شدند و گمان کردند که خدا احدی را در قیامت زنده نخواهد کرد.]۷

از زبان اجنه در قرآن امده است:
[و همانا برخی از ما صالح و نیکوکار هستیم و برخی بر خلاف آن و اعمال ما هم بسیار متفرق و مختلف است. و ما چنین دانسته ایم که هرگز بر قدرت خدا غلبه نتوانیم کرد و از محیط اقتدارش خارج نتوانیم شد.]۱۱ و۱۲
[ و ما چون به آیات گوش فرا دادیم برخی ایمان آوردیم و برخی نیاوردیم و هر که به خدای خود ایمان آورد دیگر از هیچ نترسید.] ۱۳
[ و از ما جنیان برخی مسلمان و برخی کافر و ستمکارند و آنان که اسلام آوردند راستی به راه رشد و ثواب شتافتند.]۱۴

چگونه از اجنه در امان باشیم ؛

نفس خود را قوی کنید با ایمان و عبادت و انجام اعمال نیک و همیشه به یاد داشته باشید که شما فقط موقتی در این دنیا زندگی می کنید و حیات اصلی شما در سمت دیگر پرده است.پس دل به چیزی نبندید و فریب فتنه ی پول و شهوت را نخورید.
[بگو خدایا من از وسوسه شیاطین به سوی تو پناه می آورم]مومنون ۹۷
[ای گروه جن و انس به زودی به حساب شما خواهیم پرداخت.)الرحمن ۳۱
[وپناه می برم به خدا از آنکه شیاطین به مجلسن حضور یابن].ّمومنون ۹۸
[بگو من پناه می جویم به پروردگار آدمیان.پادشاه آدمیان.الله یکتا.معبود آدمیان.از شرّ و وسوسه شیطان.أن شیطان که وسوسه و اندیشه بد افکند در دل مردمان.چه آن شیطان از جنس جن باشد و یا انسان.] سوره ناس



کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:37

ويژگيهاي مهم جن بطور بسيار خلاصه از ديدگاه قرآن كريم
1- جن موجوداتي نامرئي كه از شعله هاي آتش آفريده شده است.

2-جن داراي علم اداراك و شخصيتي خوب و بد است.

3-جن داراي قدرت منطق و استدال است.

4-جنيان خوب و بد را تشخيص مي دهند.

5-جن داراي تكليف و موئسوليت در مقابل خداوند است.

6-جن داراي حشر ونشر و معادند.

7-جن هم مومن دارد هم كافر.

8-در بعضي از جنيان قدرت بالاي وجود دارد.

9-خلقت جنيان در روي زمين قبل از انسان بوده است.

10- جنيان قدرت برانجام بعضي از كار هاي مورد نياز انسانها هستند.



کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:37

نقد نظر اندیشمندان متجدد درباره فرشتگان، شیطان و جن از منظر قرآن
طبق توجیه روشنفکران ملائکه و فرشتگان نام قوای طبیعی است که بخیر و خوشبختی و شیاطین نام قوای طبیعی است که به شر و بدبختی دعوت میکنند، ولی آنچه از قرآن مجید استفاده میشود خلاف اینست و قرآن، ملائکه و شیاطین را یکعده موجودات بیرون از حس و دارای وجود و شعور و اراده مستقل میداند.
اما ملائکه، آیات چندی درین باره گذشت که بموجب آنها ملائکه موجودات مستقل و دارای ایمان و کارهائی که با شعور و اراده تحقق میپذیرد هستند و آیات بسیار دیگری نیز در قرآن مجید هست که بهمین مدعی گواهی میدهد.
و اما شیاطین ماجرای سرپیچی ابلیس از سجده آدم و محاوره ای که میان او و خدای متعال جاری گردیده است در چند جای قرآن مجید نقل شده ابلیس پس از رانده شدن از ساحت قرب میگوید: همه ذریه آدم را جز بندگان مخلص گمراه خواهم کرد «لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین» (ص/ 82-83) و خدای متعال در جواب میفرماید: دوزخ را از تو و پیروانی که از بشر خواهی داشت - به کیفر اعمال تان پر خواهم نمود «لا ملان جهنم منک و ممن تبعک منهم اجمعین» (سوره ص آیه 85).

بدیهی است که کیفر عمل جز با شعور و ادراک کیفر بیننده صورت نمی بندد و همچنین خدای متعال در جای دیگر از کلام خود عطف به تهدیدی که ابلیس بشر را کرده میفرماید: «و لقد صدق علهیم ابلیس ظنه فاتبعوه الا فریقا من المؤمنین»؛ ابلیس گمانی را که به ایشان داشت تحقق بخشید پس جز فرقه ای از مؤمنین پیروی او را کردند (سوره سبأ آیه 20). چنانکه می بینیم ابلیس را با ظن و گمان متصف ساخته.
و همچنین در جای دیگر میفرماید: «و قال الشیطان لما قضی الامر ان الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فاخلفتکم و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم»؛ و شیطان پس از آنکه کار خاتمه یافت میگوید: خدا به شما وعده داد وعده حق من نیز وعده دادم و تخلف کردم و مرا تسلطی بر شما نبود جز اینکه شما را - فقط - دعوت کردم و شما پذیرفتید پس مرا ملامت و سرزنش مکنید و خودتان را ملامت کنید (سوره ابراهیم آیه 22). ملامت و سرزنش نیز از اموری است که تنها به کسانی که شعور و اراده دارند تعلق می گیرد.
آیات بالا و آیات دیگری که در همین مضامین است برای شیطان صفات و حالاتی اثبات میکند که با داشتن وجود و شعور و اراده استقلالی ملازمند و بر قوای طبیعی که فاقد این صفات میباشند صدق نمی کنند.

جن:
نظائر آیاتی که درباره ملائکه و شیاطین گذشت بلکه بیشتر و روشنتر درباره جن نیز هست خدای متعال درباره فرزندانی که دعوت پدر و مادر خود را نپذیرفته ایمان نمی آورند و آئین خدا را خرافات و اساطیر گذشتگان می شمارند میفرماید: «اولئک الذین حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس انهم کانوا خاسرین»؛ آنانند کسانیکه سخن در ایشان ثابت شده در میان امتهائی که از جن و انس در گذشته اند بدرستی آنان زیانکار بودند (سوره احقاف آیه 18). به مقتضای این آیه جن نیز مانند انسان امتهای مختلف و تکالیف و مرگ و میر دارند.
و باز در جای دیگر میفرماید: «و اذ صرفنا الیک نفرا من الجن یستمعون القرءان فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضی ولوا الی قومهم منذرین* قالوا یا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسی مصدقا لما بین یدیه یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم* یا قومنا اجیبوا داعی الله و آمنوا به یغفرلکم من ذنوبکم و یجرکم من عذاب الیم* و من لایجب داعی الله فلیس بمعجز فی الارض و لیس له من دونه اولیاء اولئک فی ضلال مبین»؛ یادآوری میکنیم وقتی را که چندتن از جن را برای شنیدن قرآن بسوی تو برگردانیدیم تا وقتیکه برای آن حضور یافتند - بهمدیگر- گفتند گوش دهید پس همینکه خاتمه یافت برای انذار - دعوت - بسوی قوم خود روانه شدند گفتند: ای قوم ما کتابی را گوش دادیم که پس از موسی نازل شده بسوی حق و بسوی راه راست راهنمائی میکند ای قوم داعی خدا را بپذیرید و به وی ایمان بیاورید تا خدا از گناهانتان بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد و کسیکه داعی خدا را نپذیرد در زمین - خدا را - عاجز کننده نیست و سرپرستان دیگری جز خدا ندارد آنان در یک گمراهی آشکار میباشند (سوره احقاف آیات 32-29).

دلالت قصه به اینکه جن نیز مانند بشر یک گروه دارای وجود مستقل و شعور و اراده و تکلیف میباشند روشن است و آیات دیگری نیز در قرآن مجید در میان آیات قیامت است که در دلالت بر این مدعی از آیات بالائی کمتر نیستند.



کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:38

ملائکه، نفوس و قوای شاعر آسمانها
از قرآن استنباط می شود که عالم آسمانها (هفت آسمان) با این عالم فرق دارد، یعنی موجوداتی که در طبیعت هستند مثل زمین ما، ماه و خورشید جماداتند یعنی روح ندارند، حس و شعور ندارند، ولی آن آسمانها آیا به شکل موجودات زنده هستند، یعنی اندام آن آسمانها حکم بدن یک موجود زنده را دارد، به تعبیر فلاسفه نفوسی به آنجا تعلق دارد، قوایی به آنجا تعلق دارد یا خیر؟ ظاهر قرآن این است که آن آسمانها با زمین ما، با ماه و خورشید که اینها فقط ماده بی جان هستند متفاوت است، یعنی نفوسی به آنجا تعلق دارد، قوای شاعری تعلق دارد، همان چیزهایی که قرآن از آنها تعبیر به " ملائکه " می کند، که اگر روح بشر (چون جسم بشر چنین قدرتی را ندارد) بتواند با آن آسمانها اتصال پیدا کند (البته برای روح بشر در یک " آن " اتصال به همان آسمانهایی که شاید میلیاردها سال نوری فاصله هم برای آنها کم باشد امکان دارد، چون روح بشر مجرد است) یعنی بتواند در واقع با روح و قوای آن آسمانها اتصال و ارتباط پیدا کند، با یک دنیای دیگری از غیب و ملکوت ارتباط پیدا می کند.

جن و شیاطین در قرآن یک موجودات نامرئی هستند و با سرعتی مافوق سرعت نور که اسمش را سرعت نمی شود گذاشت می توانند از نقطه ای از عالم به نقطه ای دیگر بروند. از قرآن استفاده می شود که شیاطین می خواهند به آن عالم آسمانها نزدیک شوند و از اخبار آنجا آگاه شوند، ولی خدای متعال به وسیله شهابها که ما نمی دانیم چیست مانعی قرار داده است که حتی این موجودات هم قادر نیستند خودشان را به آنجا نزدیک کنند. فقط روح بشر و ارواح انبیاء هستند که می توانند به عالم آن آسمانهایی که قرآن می گوید عالم ملائکه است نزدیک شوند، ولی حتی جن و شیاطین هم نمی توانند به آن عالم نزدیک شوند.

این معنایی بود که البته آنچه که قرآن می گوید، ضد هیئت قدیم است و با هیئت جدید منطبق نیست، نه به معنای اینکه مخالف است، بلکه آنچه که قرآن می گوید چیزی است که علم بشر هنوز در اطراف آن نمی تواند یک کلمه حرف بزند، نمی تواند نفی کند و نمی تواند اثبات کند. وقتی قرآن یک مطلبی را گفته است، گفته قرآن برای ما احتیاج به هیچ سند دیگر ندارد، بزرگترین سند است. قرآن گفته است هفت آسمان در مافوق همه ستارگان وجود دارد، ما هم قبول کردیم.



کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:39

مشخصات جن در قرآن
ببینیم جنی که قرآن نقل می کند چه مشخصاتی دارد. از نظر آنچه که قرآن برای ما بیان کرده، در خصلتها شبیه ترین موجودات به انسان است، یعنی موجودی است که مانند انسان بلکه مانند هر حیوانی تولد دارد، و مانند یک حیوان و انسان مرگ دارد، و مانند یک حیوان و انسان حشر دارد، ذریه دارد، دو جنسی است و مرد و زن دارد. همه اینها از قرآن استنباط می شود. در ملائکه هیچ کدام از اینها نیست. ملائکه نه مردند و نه زن، چون از این جنس نیستند ولی درباره جن مثلاً در همین جا تعبیری دارد که: «و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن؛ و مردانی از آدمیان به مردانی از جن پناه می بردند. جن/ 6» بعلاوه یک موجودی است که برخلاف انسان که اصلش خاک است و از خاک و گل آفریده شده است و یک موجود خاکی است قرآن می گوید این موجود زنده (جاندار است و حیات دارد) جنس اصلش آتش است. همین طور که خدا حیات را در یک ماده خاکی خلق کرده - که هنوز هم جزو معماهای بزرگ عالم علم است و حل نشده که اول حیات چگونه و به چه شکل بود ولی مسلم است که حیات در روی زمین از خاک پیدا شده – قرآن می گوید که یک حیات دیگری هم در عالم پیدا شده است ولی آن حیات دیگر از آتش به وجود آمده نه از خاک. این یک امر تجربی نیست که بگوییم بیایید به ما نشان بدهید. قرآن می گوید چنین چیزی وجود دارد. درست یک جاندار، یک موجود ذی حیات به وجود آمده است از همین آتش معمولی، همین عنصری که الآن ما به نام آتش در این عالم می شناسیم. عنصر آتش رسیده به جایی که تبدیل به یک موجود زنده شده است. حالا چگونه است، ما نمی دانیم، ولی هست.

اینها به دلیل اینکه عنصر و مبدأ اولی شان در خلقت با انسان متفاوت است تفاوتهایی با انسان دارند. در بعضی قسمتها، در آنچه که فضیلت و کمال واقعی است، از انسان پایین ترند یعنی دون انسان اند، و بعضی چیزها را از انسان بیشتر دارند که آنها کمال واقعی شمرده نمی شود. آنچه اینها در آن از انسان پایین ترند این است که در مراحل ایمانی و معنوی «مانند انسان نیستند.» البته مانند انسان مؤمن دارند غیرمؤمن دارند، حتی مشرک و کافر دارند، منکر خدا دارند، منکر انبیا دارند، مؤمن واقعی هم دارند. ولی افراد اینها در ایمان، آن مراتبی را که افراد بشر طی می کنند طی نمی کنند که مثلاً به مقام پیغمبری برسند. در این جهت تابع بشر هستند یعنی پیغمبرهای بشر هادی و راهنمای آنها هستند نه اینکه از خود پیغمبری داشته باشند.

و اما به دلیل اینکه عنصر اولی که اینها از آن آفریده شده اند با عنصر خاک متفاوت است تفاوتهایی با انسان دارند. یکی همان مسئله غیرمرئی بودن است، یعنی وجود دارد، مانند یک جسم هم وجود دارد ولی یک جسم غیرمرئی. دیگر مسئله سرعت است. در آنها حرکت وجود دارد ولی حرکت را به یک سرعتی انجام می دهند که برای بشر غیرقابل تصور است. در یک آن می توانند اینجا باشند و در آن بعد در دورترین کرات عالم باشند.


کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:40

متفاوت بودن جن با ملک
کلمه جن چه لغتی است؟ خود لغت جن به معنی شیء مستور است، یعنی شیء نامرئی و پوشیده شده و غیرقابل رؤیت. جنین را که جنین می گویند به اعتبار این است که در شکم پنهان است و دیده نمی شود و محسوس نیست. باغ را که عرب «جنت» می گوید به اعتبار کثرت درختهاست به طوری که این درختها فضا را می پوشاند، از آن جهت که درخت زیاد است و فضا را می پوشاند و فضایی که در اینجا وجود دارد دیده نمی شود، عرب به باغ جنت می گوید. به سپر که در جنگها به کار برده می شود «جنه» می گویند، چون وسیله ای است که جنگجو خودش را در ورای آن مخفی می کند، آن را وسیله قرار می دهد، در جلو خودش قرار می دهد و خود را در پشت آن مخفی می کند، یعنی وسیله مخفی شدن.
قرآن موجوداتی را ذکر کرده است که از انسان مخفی هستند و آنها را «جن» نامیده است ولی در عین حال اینچنین نیست که هر موجود نامرئی و نامحسوسی از نظر قرآن جن نامیده بشود، برای اینکه ملائکه هم نامرئی و نامحسوسند ولی در عین حال قرآن به آنها کلمه جن را اطلاق نمی کند، کلمه «ملک» را اطلاق می کند، خصوصیتش را عرض می کنم.

یک اشتباه
ما در اثر یک اشتباه - که ریشه آن افکاری است که در ایران قبل از اسلام وجود داشته است - معمولا جن و ملک را در ردیف یکدیگر قرار می دهیم، کأنه دو تیپ نزدیک به یکدیگر هستند. در شعر محتشم هم هست: «جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند» یا در تعبیرات دیگر فارسی، شعرها و غیر آن می گوییم دیو و ملک، یعنی به جای کلمه جن کلمه دیو را می آوریم. این درست نیست، چرا؟ یک فکر و اندیشه ای در ایران قبل از اسلام وجود داشته است که آنها قائل به دو نوع موجوداتی بودند که آن موجودها در عالم خلقت تأثیر و نوعی کارگزاری داشته اند یعنی تدبیر امور به آنها واگذار بوده است، از این دو نوع را خیر می دانستند یعنی آنها را قدرتهای مرموز کارگزار در عالم که کارشان خیر رساندن به عالم است «می دانستند»، گروه دیگر را هم از نظر قدرت و کارگزاری در ردیف آنها می شمردند ولی می گفتند اینها گروهی هستند که طبیعت و طینتشان بد کردن است، طبیعت و طینت آنها این است که شرور را در عالم خلق کنند و بیافرینند. آنگاه مثلا می گفتند باران را آن گروه نیک می آورند، زلزله را آن گروه بد. بعد در آن بالای بالا چه خبر است؟ در برخی دوره ها اصلا معتقد بودند که اساسا مبدأ عالم هم دوتاست، دو مبدأ داریم، دو خدا داریم: یک خدای خیر است و جنودش همان فرشتگانی هستند که خیر می رسانند و یک خدای شر داریم که کارش شر رساندن است و جنود او نوع دیگرند که آنها را اگر فرشته نمی گفتند دیو می گفتند، دیوان هستند که شر به عالم می رسانند. پس فرشته و دیو هر دو کارگزار عالم بودند با این تفاوت که فرشته به عقیده آنها کارهای خیر عالم را از طرف خدای خیر تدبیر می کرد و دیو کارهای شر عالم را از طرف آن خدایی که در ذاتش شر رساندن است انجام می داد، و اگر گروه دیگر معتقد بودند به اینکه خدای اصلی یکی بیشتر نیست ولی می گفتند خدای اصلی دو موجود آفرید: یک موجود خیر و یک موجود شر، و آن موجود خیر است که جنودش هم خیرند و موجود شر جنودش شرند، یعنی هر دو مبدأ خیر و شر ریشه اش به یک خدای اصلی می رسد.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:40

شباهتها و تفاوتهای بین جن و انسان
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و خلق الجان من مارج من نار، الرحمن/ 15»؛ ''جن را از شعله ای از آتش آفرید، قرآن موجود دیگری را عرضه می دارد به نام " جن " یا " جان ''. قرآن همه مأمورانی را که در نظام خلقت از طرف پروردگار دخالت دارند " ملک " می نامد، ولی در مقابل به " جن " هم قائل است. جن در ردیف ملائکه نیست، در ردیف انسان است، یعنی در عالم جزء مخلوقاتی است که مکلف و موظف اند، مثل انسان، منتها جن مخلوقی است که درجه اش از انسان پایین تر است. گو اینکه از نظر بعضی از قدرتها بر انسان می چربد و تواناییهایی دارد که انسان ندارد ولی از نظر درجه وجودی از انسان پست تر است، و حتی آن کارهایی که بعضی از افرادی که سر و کارشان با جن است - البته آنهایی که راست می گویند - انجام می دهند، اینها را اهل معنا نمی پسندند، یعنی سروکار داشتن انسان با جن روح انسان را تعالی نمی دهد، تنزل می دهد و تعالی نمی دهد. حال به یک معنای دیگر (که) اساساً آنها خود به خود مسخر باشند آن مسأله دیگری است.

اینجا از خلقت انسان و خلقت جن یاد شده. قرآن می گوید ما انسان را از خاک، گل، این جور چیزها آفریدیم و جن را از شعله ای از آتش آفریدیم: «و خلق الجان من مارج من نار»" جنس او آتشین است، این یک جنس است و او جنس دیگری، مبدأ مادی این یک چیز است و مبدأ مادی او چیز دیگری. شیطان هم راجع به آدم اول همین حرف را زد، گفت " «خلقتنی من نار و خلقته من طین، اعراف/ 12»؛ مرا از آتش آفریدی و او را از گل. می خواست بگوید آتش بر گل شرافت دارد، اصل من بر اصل او شرافت دارد. «فبای الاء ربکما تکذبان»؛ پس اصل خلفت شما هم روی حساب بوده، به چه نعمت از نعمتهای پروردگار تکذیب می کنید؟ سپس می فرماید: «سنفرغ لکم ایه الثقلان، الرحمن/ 31»؛ عنقریب یکسره به (حساب) شما خواهیم پرداخت ای دو ثقل.

در قرآن به جن و انس " ثقلین " گفته شده است، بر خلاف ملائکه که داخل در ثقلها نیستند. " ثقل " از همان ماده " ثقل" که به معنی سنگینی است. اشیائی که وزن دارند ثقل و جسمهایند که دارای سنگینی هستند. در اینکه انسان ثقل است یعنی دارا وزن و سنگینی است (تردیدی نیست). قرآن ملائکه را جزء ثقلها یعنی جزء اشیائی که دارای وزن و سنگینی هستند نمی شمارد. ملائکه احیاناً به به صورت یک جسم تمثل پیدا می کنند ولی تمثل معنایش این است که خود (شیء) حقیقت دیگری است اما به این صورت ظاهر می شود «فتمثل لها بشرا سویا»؛ به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد. (مریم/17)
یعنی در واقع واقعیتش واقعیت جسم نیست که لازمه جسم بودن وزن داشتن و ثقل بودن هم هست بلکه به این صورت بر انسان - مثلاً بر انسانی که وحی بر او نازل می شود یا حتی بر انسانی که احیاناً وحی بر او نازل نشود مثل مریم - تمثل پیدا می کند یعنی به این صورت ظاهر می شود.

ولی جن از نظر قرآن اصلاً حقیقتش حقیقت جسمانی است، نوعی جسم است و مکرر این مطلب را عرض کرده ایم که اینکه در زبانها جن و ملک را در ردیف یکدیگر ذکر می کنند مطابق نیست با آنچه در قرآن است. در قرآن جن و انس همدوش و همردیف یکدیگر ذکر می شوند نه جن و ملک؛ یعنی جن به انس شباهت بیشتری دارد نه به ملک، منتها جن موجودی است که در عین اینکه جسم است غیرمرئی است، جسمی است غیرمرئی، ثقل است و غیرمرئی. این مسأله که آیا می شود یک شیء جسم باشد و غیرمرئی، در علم قدیم جزء مشکلات بوده است. در علم و فلسفه قدیم فرض این مطلب که یک شیء جسم باشد و در عین حال غیرمرئی یعنی غیرقابل رؤیت باشد، امر مشکلی بوده است. حداکثر آنچه که تصور می کردند (این بود که) مثلاً در مورد هوا می گفتند هوا جسم هست ولی جسم غیرمرئی است چون ما یکدیگر را به وساطت هوا و نور می بینیم اما خود هوا را نه می بینیم و نه لمس می کنیم، وجود هوا را به قرائنی به دست می آوریم، از قبیل اینکه وقتی مثلاً کوزه ای را در آب فرو می بریم می بینیم قلقل می کند، احساس می کنیم که یک چیزی دارد خارج می شود، احساس می کنیم یک چیزی با صورت و دست ما تماس پیدا می کند و فشار می آورد، در صورتی بود که (قدما) راجع به اینکه یک شیء جسم باشد و مرئی نباشد داشتند.

ولی امروز مسأله شکل دیگری پیدا کرده و آن این است: جسم یعنی شیئی که داراری جوهری باشد که دارای ابعاد است. اینکه در قدیم خیال می کردند همه جسمها سه بعدی است امروز مورد قبول نیست یعنی معتقدند که ممکن است جسمی دو بعدی باشد، جسمی یک بعدی باشد، جسمی چهار بعدی باشد، جسمی شش بعدی باشد. می گویند ما خودمان سه بعدی هستیم و ساختمان ادراک ما هم ساختمان سه بعدی است یعنی ما فقط اجسام سه بعدی را درک می کنیم. اگر اجسامی باشند که سه بعدی نباشند، دو بعدی یا چهار بعدی باشند آن وقت دیگر ما نمی توانیم آنها را درک کنیم. شاید دو بعدیها را مثلاً بتوانیم درک کنیم چهار بعدیها را نتوانیم یا بر عکس. به هر حال ادراکات ما ادراکات سه بعدی است نه کمتر و نه بیشتر.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:40

بنابراین ممکن است در همین فضا الان اجسامی وجود داشته باشند که جسم باشند، ثقل باشند، وزن داشته باشند، ما وجود آنها را احساس نکنیم ولی آنها واقعاً وجود داشته باشند. این احکامی هم که ما آنها را برای همه اجسام، قطعی فکر می کنیم آنچنان قطعیت ندارد. مثلاً می گوییم که جسمی از جسمی نمی تواند عبور کند. اگر همین اتاق درهایش بسته باشد ما دیگر نمی توانیم از این دیوارها عبور کنیم مگر اینکه بشکافیم. بدون اینکه شیشه را بشکنیم یا در را باز کنیم و یاد دیوار را بشکافیم نمی توانیم عبور کنیم. ولی می گویند اجسامی که مثلاً دو بعدی هستند از همین دیوار عبور می کنند بدون آنکه دیوار شکافته شود. نه اینکه ما بخواهیم حرف قرآن درباره جن را به استناد اینها بپذیریم. یک نفر با ایمان، کسی که به آنچه قرآن فرموده است ایمان پیدا کرده باشد، بعد از آنکه قرآن را شناخت اولین مستندش خود قرآن است. قرآن اینچنین بیان کرده، ما به گفته قرآن ایمان داریم که چنین خلقی در عالم وجود دارد، خلقی که در بسیاری از خصوصیات شبیه انسان است حتی در مکلف بودن و پیغمبر داشتن ولی آنها پیغمبر از نوع خود ندارند، پیغمبر آنها از نوع انسانهاست، یعنی پیغمبرهای انس پیغمبر آنها هم هستند. آنها هم عذاب دارند، آنها هم نعیم دارند.

در روایات این مطلب هست که حتی آنها خوراک دارند، توالد و تناسل دارند، لذت جنسی دارند، یعنی خیلی شبیه انس هستند. این است که در مسائل مربوط به تکلیف و پاداش و کیفر، قرآن آنها را هم وارد می کند، چون بر اساس اعتقادی که ما از قرآن گرفته ایم پیغمبر منحصراً پیغمبر انس نبوده، پیغمبر جن هم بوده است، و قرآن و همچنین کتب آسمانی دیگر قطعاً کتاب انس نیست، کتاب آن موجود غیر مرئی و غیر محسوس برای ما - که اطلاعات ما درباه آن خیلی ضعیف است نیز هست. این است که در آیات سوره الرحمن بالخصوص، جن و انس همدوش یکدیگر مخاطب قرار گرفته اند.

خداوند در جای دیگر مى فرماید: ''بگو به من وحى شده که جمعى از جن به سخنانم گوش فرا داده اند، و گفته اند ما قرآن عجیبى شنیده ایم ''«قل اوحى الى انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا، سوره جن/ 1». تعبیر اوحى الى (به من وحى شده) نشان مى دهد که پیامبر (ص) در این ماجرا شخصاً افراد جن را مشاهده نکرده، بلکه از طریق وحى به استماع آنها نسبت به قرآن مجید آگاه شده است. و در ضمن این آیه به خوبى نشان مى دهد که طایفه جن داراى عقل و شعور و فهم و درک، و تکلیف و مسؤولیت، و آشنائى به لغت، و توجه به فرق بین کلام اعجاز آمیز دارند، همچنین خود را موظف به تبلیغ حق مى دانند، و مخاطب خطابهاى قرآن نیز هستند.

آنها راجع به قرآن گفتند: این قرآن همگان را به راه راست هدایت مى کند، و به همین جهت ما به آن ایمان آورده ایم. و هرگز احدى را شریک پروردگارمان قرار نمى دهیم (یهدى الى الرشد فامنا به و لن نشرک بربنا أحدا، سوره جن، آیه 2). طایفه جن نیز، مرد و زن دارند زیرا در آن تعبیر به رجال من الجن شده است. خداوند می فرماید: «وَ أَنَّهُ کانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ یَعُوذُونَ بِرِجَال مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً» (سوره جن/ 6)؛ و اینکه مردانى از بشر به مردانى از جن پناه مى بردند، و آنها سبب افزایش گمراهى و طغیانشان مى شدند.

در بین آنها استراق سمع وجود دارد که از ویژگیهای انسانی است به همین جهت می رساند که از این جهت شبیه انسانها می باشند: «وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَاعِدَ لِلسمْع فَمَن یَستَمِع الاَنَ یجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً» (جن/ 9)؛ ''و اینکه ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مى نشستیم اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند، شهابى را در کمین خود مى یابد!''

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:41

آنها دارای گروههای متفاوتی هستند و به دو گروه صالح و غیر صالح تقسیم می شوند: خداوند در سوره جن از زبان جنیان می فرماید: «وَ أَنَّا مِنَّا الصلِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِک کُنَّا طرَائقَ قِدَداً (11) وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فى الأَرْضِ وَ لَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً (12) وَ أَنَّا لَمَّا سمِعْنَا الهُْدَى ءَامَنَّا بِهِ فَمَن یُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا یخَاف بخْساً وَ لا رَهَقاً (13) وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَسِطونَ فَمَنْ أَسلَمَ فَأُولَئک تحَرَّوْا رَشداً (14) وَ أَمَّا الْقَاسِطونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطباً (15)؛ ''و اینکه در میان ما افرادى صالح و افرادى غیر صالحند، و ما گروههاى متفاوتى هستیم، و اینکه ما یقین داریم هرگز نمى توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم، و نمى توانیم از پنجه قدرت او فرار کنیم، و اینکه ما هنگامى که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم، و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد نه از نقصان مى ترسد و نه از ظلم، و اینکه گروهى از ما مسلمانان، و گروهى ظالمند، هر کس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده، و اما ظالمان آتشگیره دوزخند!
مؤمنان جن با این سخنان روشن مى سازند که اصل اختیار و آزادى اراده بر آنها نیز حاکم است.

و افرادى صالح و غیر صالح هر دو وجود دارند، بنابراین زمینه هاى هدایت در وجود آنها فراهم مى باشد، و اصولاً یکى از عوامل تأثیر تبلیغ، شخصیت دادن به طرف مقابل، و توجه دادن او به وجود زمینه هاى هدایت و کمال است. این احتمال نیز وجود دارد که مؤمنان جن براى تبرئه آنها از موضوع سوء استفاده از مسأله استراق سمع، این سخن را گفته باشند، یعنى: گرچه بعضى از ما اخبارى را که از طریق استراق سمع به دست مى آوردند در اختیار انسانهاى شرور مى گذاردند تا مایه گمراهى مردم شوند، ولى همه طایفه جن چنین نبودند. این آیه در ضمن ذهنیات ما انسانها را درباره جن نیز اصلاح مى کند، زیرا در تصور بسیارى از مردم واژه جن با نوعى شیطنت و فساد و گمراهى و انحراف، همراه است، این آیه مى گوید آنها نیز گروههاى مختلفى دارند، صالح و غیر صالح.


کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:41

حشر و معاد شیطان، جن و کافران
معاد و حشر نفوس جزئیه که تدبیر موادی از این عالم را می کنند، و آن نفوس خیالیه هستند که به اجرام از قبیل دود یا آتش تعلق میگیرند مانند شیاطین و جنیان، و بعضی از صنوف انسان چون کفار منکر و سرسخت. فرق شیطان با انسان و حیوان اینست که انسان و حیوان لباس مادیش از زمین و خاک است، ولیکن شیاطین از آتشند، و جنیان از گاز و دود می باشند ولیکن نفس و جان دارند مثل اینکه ما بدن داریم و جان داریم. معاد آنها هم، کأنِ آتش و معدن و روح حرارت و گداختگی است.

در قرآن کریم داریم: «وَ مَن یَهْدِ اللَهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَآءَ مِن دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَـ'مَةِ عَلَی ' وَجُوهِهِمْ عُمْیًا وَ بُکْمًا وَ صُما مَأْو'هُمْ جَهَنمُ کُلمَا خَبَتْ زِدْنَـ'هُمْ سَعِیرًا؛ کسی را که خداوند هدایت کند او راه یافته است، و کسانی را که گمراه کند دیگر غیر از خدا هیچ دوستان و اولیائی برای آنان نخواهی یافت. و در روز قیامت آنها را بر صورت و سیمایشان کور و کر و لال محشور خواهیم کرد؛ مأوی و مسکن آنان دوزخ است، و هر وقت آتشش بخواهد خاموش گردد، ما آتش آنان را افروخته تر میگردانیم» (اسراء/97). چون در دنیا بواسطه پند و اندرز گهگاهی نفس آنان میل به آرامش می نمود، که ناگهان دوباره به فتنه و فساد مشغول می شدند، و حقاً اگر توبه می نمودند آن آتش جهنم که خاموش می شد برای بار دیگر افروخته نمی گشت.

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِن وَ الاْءِنسِ؛ و هر آینه به تحقیق که ما خلق کردیم برای جهنم بسیاری از افراد جن و انس را» (آیه 179 سوره اعراف).
«أُولَـ'ئکَ الذِینَ حَق عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی ´ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِنَ الْجِن وَ الاْءِنسِ؛ آنان کسانی هستند که در میان امت هائی که قبل از آنها از جن و انس آمده بودند و رفته بودند، گفتار و قول ضلالت (و عذاب) بر آنها محقق شد» (قسمتی از آیه 18 سوره احقاف).
«وَ لَـ'کِنْ حَق الْقَوْلُ مِنی لاَمْلاَن جَهَنمَ مِنَ الْجِنةِ وَ الناسِ أَجْمَعِینَ؛ ولیکن این گفتار از من به تحقیق پیوست که: جهنم را از طائفه جن و انسان پر خواهم نمود» (قسمتی از آیه 13 سوره سجده).
«وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنةُ إِنهُمْ لَمُحْضَرُونَ؛ و به تحقیق که طائفه جن میدانند که آنها در پیشگاه خداوند برای عرض و حساب حضور خواهند یافت» (قسمتی از آیه 158 سوره صافات).
«وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَـ'مَعْشَرَ الْجِن قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِنَ الاْءِنسِ؛ و روزی میرسد که ما تمام مخلوقات را محشور می کنیم و به جن خطاب می کنیم که ای جماعت جن! شما در بسیاری از افراد انسان رغبت پیدا نمودید» (آیه 128 سوره انعام).
باری این بعضی از آیات قرآن کریم بود که دلالت بر حشر طائفه جن داشت، کما اینکه بعضی از آنها دلالت بر حشر طائفه انسان نیز داشت. و گفتیم که این افراد که به جهنم عرضه داشته میشوند، حشرشان در همان روح آتش و دخان خواهد بود.

حشر مقربین مخلصین و اصحاب یمین
همچنانکه افراد انسان که بهشتی هستند، حشرشان اگر از مقربین و مخلَصین باشند در روح اعظم، و اگر از متوسطین و أصحاب الیمین باشند در بهشت و لذائذ آن خواهد بود. همچنانکه راجع به این افراد انسان وارد است: «وَ للاْخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجَـ'تٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلاً؛ و هر آینه آخرت درجاتش بزرگ تر و فضیلتش بیشتر است» (قسمتی از آیه 21 سوره اسراء). و آنان در عالم ملکات و صفات خود مخلد و جاویدانند و پیوسته از آن صفات و ملکات محظوظ و متنعم می شوند؛ چنانچه فرماید: «وَ بَشرِ الذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصـ'لِحَـ'تِ أَن لَهُمْ جَنـ'تٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الاْنْهَـ'رُ کُلمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَـ'ذَا الذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَـ'بِهًا وَ لَهُمْ فِیهَآ أَزْوَ ' جٌ مُطَهرَةٌ وَ هُمْ فِیهَا خَـ'لِدُونَ؛ و بشارت بده به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند که برای آنهاست باغهائی که از درختان سر بهم آورده پوشیده شده و در زمین آن نهرهائی جاری است، و هر چه از ثمرات آن به عنوان روزی به آنان برسد میگویند: این همان چیزیست که به عنوان روزی قبلاً به ما رسیده است، و مشابهات آن به آنها داده شده است، و از برای آنان در آن باغها جفت هائیست پاک و پاکیزه، و در آنجا جاودانه زیست می نمایند» (آیه 25 سوره بقره).


کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:42

جن، حقیقتی جسمانی و غیرمرئی


در قرآن به جن و انس " ثقلین " گفته شده است، برخلاف ملائکه که داخل در ثقلها نیستند. " ثقل " از همان ماده " ثقل " که به معنی سنگینی است. اشیائی که وزن دارند ثقل و جسمهایند که دارای سنگینی هستند. در اینکه انسان ثقل است یعنی دارا وزن و سنگینی است (تردیدی نیست). قرآن ملائکه را جزء ثقلها یعنی جزء اشیائی که دارای وزن و سنگینی هستند نمی شمارد. ملائکه احیاناً به به صورت یک جسم تمثل پیدا می کنند ولی تمثل معنایش این است که خود (شیء) حقیقت دیگری است اما به این صورت ظاهر می شود «فتمثل لها بشرا سویا»؛ به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد. (مریم/17)
یعنی در واقع واقعیتش واقعیت جسم نیست که لازمه جسم بودن وزن داشتن و ثقل بودن هم هست بلکه به این صورت بر انسان - مثلاً بر انسانی که وحی بر او نازل می شود یا حتی بر انسانی که احیاناً وحی بر او نازل نشود مثل مریم - تمثل پیدا می کند یعنی به این صورت ظاهر می شود.

ولی جن از نظر قرآن اصلاً حقیقتش حقیقت جسمانی است، نوعی جسم است و مکرر این مطلب را عرض کرده ایم که اینکه در زبانها جن و ملک را در ردیف یکدیگر ذکر می کنند مطابق نیست با آنچه در قرآن است. در قرآن جن و انس همدوش و همردیف یکدیگر ذکر می شوند نه جن و ملک؛ یعنی جن به انس شباهت بیشتری دارد نه به ملک، منتها جن موجودی است که در عین اینکه جسم است غیرمرئی است، جسمی است غیرمرئی، ثقل است و غیرمرئی. این مسأله که آیا می شود یک شیء جسم باشد و غیرمرئی، در علم قدیم جزء مشکلات بوده است. در علم و فلسفه قدیم فرض این مطلب که یک شیء جسم باشد و در عین حال غیرمرئی یعنی غیرقابل رؤیت باشد، امر مشکلی بوده است. حداکثر آنچه که تصور می کردند (این بود که) مثلاً در مورد هوا می گفتند هوا جسم هست ولی جسم غیرمرئی است چون ما یکدیگر را به وساطت هوا و نور می بینیم اما خود هوا را نه می بینیم و نه لمس می کنیم، وجود هوا را به قرائنی به دست می آوریم، از قبیل اینکه وقتی مثلاً کوزه ای را در آب فرو می بریم می بینیم قلقل می کند، احساس می کنیم که یک چیزی دارد خارج می شود، احساس می کنیم یک چیزی با صورت و دست ما تماس پیدا می کند و فشار می آورد، در صورتی بود که (قدما) راجع به اینکه یک شیء جسم باشد و مرئی نباشد داشتند.

ولی امروز مسأله شکل دیگری پیدا کرده و آن این است: جسم یعنی شیئی که داراری جوهری باشد که دارای ابعاد است. اینکه در قدیم خیال می کردند همه جسمها سه بعدی است امروز مورد قبول نیست یعنی معتقدند که ممکن است جسمی دو بعدی باشد، جسمی یک بعدی باشد، جسمی چهار بعدی باشد، جسمی شش بعدی باشد. می گویند ما خودمان سه بعدی هستیم و ساختمان ادراک ما هم ساختمان سه بعدی است یعنی ما فقط اجسام سه بعدی را درک می کنیم. اگر اجسامی باشند که سه بعدی نباشند، دو بعدی یا چهار بعدی باشند آن وقت دیگر ما نمی توانیم آنها را درک کنیم. شاید دو بعدیها را مثلاً بتوانیم درک کنیم چهار بعدیها را نتوانیم یا بر عکس. به هر حال ادراکات ما ادراکات سه بعدی است نه کمتر و نه بیشتر.

بنابراین ممکن است در همین فضا الان اجسامی وجود داشته باشند که جسم باشند، ثقل باشند، وزن داشته باشند، ما وجود آنها را احساس نکنیم ولی آنها واقعاً وجود داشته باشند. این احکامی هم که ما آنها را برای همه اجسام، قطعی فکر می کنیم آنچنان قطعیت ندارد. مثلاً می گوییم که جسمی از جسمی نمی تواند عبور کند. اگر همین اتاق درهایش بسته باشد ما دیگر نمی توانیم از این دیوارها عبور کنیم مگر اینکه بشکافیم. بدون اینکه شیشه را بشکنیم یا در را باز کنیم و یاد دیوار را بشکافیم نمی توانیم عبور کنیم. ولی می گویند اجسامی که مثلاً دو بعدی هستند از همین دیوار عبور می کنند بدون آنکه دیوار شکافته شود. نه اینکه ما بخواهیم حرف قرآن درباره جن را به استناد اینها بپذیریم. یک نفر با ایمان.

کسی که به آنچه قرآن فرموده است ایمان پیدا کرده باشد، بعد از آنکه قرآن را شناخت اولین مستندش خود قرآن است. قرآن اینچنین بیان کرده، ما به گفته قرآن ایمان داریم که چنین خلقی در عالم وجود دارد، خلقی که در بسیاری از خصوصیات شبیه انسان است حتی در مکلف بودن و پیغمبر داشته ولی آنها پیغمبر از نوع خود ندارد، پیغمبر آنها از نوع انسانهاست، یعنی پیغمبرهای انس پیغمبر آنها هم هستند. آنها هم عذاب دارند، آنها هم نعیم دارند.
در روایات این مطلب هست که حتی آنها خوراک دارند، توالد و تناسل دارند، لذت جنسی دارند، یعنی خیلی شبیه انس هستند. این است که در مسائل مربوط به تکلیف و پاداش و کیفر، قران آنها را هم وارد می کند، چون بر اساس اعتقادی که ما از قرآن گرفته ایم پیغمبر منحصراً پیغمبر انس نبوده، پیغمبر جن هم بوده است، و قرآن و همچنین کتب آسمانی دیگر فقط کتاب انس نیست، کتاب آن موجود غیر مرئی و غیر محسوس برای ما - که اطلاعات ما درباه آن خیلی ضعیف است - نیز هست.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:43

توأم بودن علم و قدرت در قرآن
در داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا درباره عمل خارق العاده عفریتی از اجنه حضرت سلیمان، قرآن می گوید: «قال الذی عنده علم من الکتاب». اینجا که بحث از قدرت است علم را به میان می کشد، در سوره والنجم که بحث از علم است قدرت را به میان می کشد. این به واسطه توأم بودن ایندو است.

فردوسی شعری دارد و مضمون حدیث هم هست. البته این شعر در سطح پایین تری است: " توانا بود هر که دانا بود " دانایی و توانایی با همدیگر هستند. مقصود این است که هر کسی هر اندازه که دانا باشد بر قدرتش افزوده می شود. البته او از این راه می گوید که انسان وقتی که دانا بود قانون جهان را بهتر می داند. وقتی قانون جهان را بهتر دانست بهتر می داند که چگونه اشیاء جهان را در خدمت بگیرد. وقتی آنها را در خدمت گرفت بر قدرت و توانایی اش افزوده می شود. ولی این معنا را به مفهوم وسیعتری قائل هستند و می گویند اساساً علم و قدرت عین یکدیگرند، علم عین قدرت است و قدرت عین علم است و این تفکیکی که انسان میان علم و قدرت می کند یک اشتباه است، اصلاً خود علم قدرت است و قدرت علم است و لهذا در ذات پروردگار هر دو به شکل واحد موجود هستند.

ما می بینیم در قرآن کریم در آن آیه که صحبت از علم است می گوید: «علمه شدید القوی»؛ او را (آن فرشته) بس نیرومند آموخته است. (نجم/ 5) نمی گوید " علمه کثیر العلم "، در اینجا که صحبت از قدرت است علم را به میان می آورد: «و قال الذی عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک»؛ کسی که از "علم کتاب" بهره ای داشت. گفت من پیش از آنکه چشمت را بر هم زنی آن را به نزدت می آورم. (نمل/ 40)


کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:43

اعراف محل وقوف جن های مؤمن و شیعیان فاسق
روایاتی هستند که دلالت دارند بر آنکه بر اعراف، گناهکاران و خطاپیشگانی وقوف دارند که حَسَنات و سَیئات آنان مساوی است، و هنوز حکم آنان قطعی نشده است. عیاشی از طَیار از حضرت صادق علیه السلام آورده است که قَالَ: «قُلْتُ لَهُ: أَیُ شَیْءٍ أَصْحَابُ الاْعْرَافِ؟ قَالَ: اسْتَوَتِ الْحَسَنَاتُ وَالسَیِئَاتُ؛ فَإنْ أَدْخَلَهُمُ اللَهُ الْجَنَةَ فَبِرَحْمَتِهِ، وَ إنْ عَذَبَهُمْ لَمْ یَظْلِمْهُمْ؛ به آن حضرت گفتم: اصحاب اعراف کیانند؟ فرمود: آنانکه حسنات و سیئات آنها برابر است؛ حال اگر خداوند آنانرا به بهشت برد از روی رحمت اوست، و اگر عذابشان کند به آنها ستم نکرده است» (تفسیر عیاشی و بحارالانوار).

و علی بن إبراهیم آورده است که: «سُئِلَ الْعَالِمُ عَلَیْهِ السَلاَمُ عَنْ مُوْمِنِی الْجِنِ أَیَدْخُلُونَ الْجَنَةَ؟ فَقَالَ: لاَ، وَلَکِنَ لِلَهِ حَظَآئِرَ بَیْنَ الْجَنَةِ وَالنَارِ یَکُونُ فِیهَا مُؤْمِنُوالجِنِ وَ فُسَاقُ الشِیعَةِ؛ از عالم آل محمد علیهم السلام پرسیدند که: آیا مؤمنان از طائفه جن در بهشت میروند؟ فرمود: نه، ولیکن خداوند حَظیره هائی در بین بهشت و آتش دارد که در آن مکانهای معین شده مؤمنان از جن و فاسقان از شیعه سکونت دارند» (تفسیر قمی ص 624). درباره این گروه سعدی شیرازی گفته است:

ای سیر ترا نان جوین خوش ننماید *** معشوق منست آنکه به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف *** از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است




کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:43

پایین تر بودن درجه تکاملی جن از انسان
در سوره مبارکه قل اوحی الی که به نام سوره جن معروف است نکته ای وجود دارد و آن این است: جریانی که قرآن مجید نقل فرموده است که گروهی از جن قرآن را استماع کردند، بعد رفتند در میان جمع خود مسئله را بازگو کردند و آنچه که در بین آنها گذشته است، همه را به این صورت نقل می کند که: قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرانا عجبا؛ بگو: به من وحی شده است که تنی چند از جنیان (به وحی آسمانی) گوش فرا داشتند و گفتند: به راستی ما قرآنی شگفت آور شنیدیم. (جن/ 1) این نکته خیلی جالب توجهی است یعنی منشأ یک تفکر در انسان می شود. می فرماید: ای پیغمبر! به مردم بگو این جور به من وحی شده است که چنین جریانی پیش آمده، یعنی پیغمبر از طریق وحی این جریان را بازگو می کند نه از طریق مستقیم، نمی گوید گروهی از جن پیش من آمدند، اینچنین گفتند و من چنین گفتم، می گوید به من وحی شده که چنین جریانی رخ داده است، گروه اندکی از آنها آمده اند و استماع قرآن کرده اند و بعد رفته اند در میان خود چنین سخنانی گفته اند، یعنی از نظر پیغمبر وقتی که جریان واقع شده است به صورت مباشر نبوده است، که پیغمبر از طریق وحی از جریان آگاه می شود. در یک جای دیگر قرآن هم که یا اشاره به همین جریان است یا به جریانی مشابه آن، عینا همین طور ذکر شده است.

در سوره احقاف می خوانیم: «واذ صرفنا الیک نفرا من الجن یستمعون القرءان فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضی ولوا الی قومهم منذرین* قالوا یا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسی مصدقا لما بین یدیه یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم* یا قومنا اجیبوا داعی الله و امنوا به یغفر لکم من ذنوبکم و یجرکم من عذاب الیم؛ و چون تنی چند از جنیان را به سوی تو روانه کردیم که به قرآن گوش می دادند؛ پس وقتی بر آن حضور یافتند، (به یکدیگر) گفتند: ساکت باشید و بشنوید؛ و چون به پایان رسید برای هشدار به سوی قوم خود بازگشتند. گفتند: ای قوم ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده و (کتاب های) پیش از خود را تصدیق می کند و به سوی حق و به راهی راست هدایت می کند. ای قوم ما! دعوت کننده الهی را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا (خدا) از گناهانتان بگذرد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد. (احقاف/29 - 31)
در آنجا هم قضیه به همین شکل بازگو شده است، چرا؟ چون قضیه به شکل دیگری نبوده است و قهرا به شکل دیگری بازگو نشده است. حال وقتی که بناست این گروه مخلوق هم مانند گروه انسانها مکلف و موظف باشند و تکلیف و مسئولیت داشته باشند و شریعت برای آنها هم باشد چرا این برخورد یک برخورد مستقیم نبوده است که بیایند در حضور پیغمبر، او هم آنها را شهود کند و مستقیم با آنها مشافهه و مکالمه نماید؟ چرا قضیه به شکلی بوده که گویی در غیاب پیغمبر صورت گرفته است که بعد پیغمبر می گوید به من وحی شد که چنین جریانی رخ داد؟
من حدس می زنم این امر برای آن است که جن یک موجود منحط تر از انسان است یعنی از نظر کمالات مرتبه تکاملی در یک حد پایین تر و منحط تر از انسان است و انسان از او خیلی برتر و بالاتر است. نه تنها با ملک قابل مقایسه نیست از آن نظر که کار ملک نوعی کار است و کار اینها نوع دیگر و آنها در مرتبه و مقامی هستند که اصلا به جن ارتباط پیدا نمی کند، بلکه یک مخلوقی است از نظر درجه تکاملی بین حیوان و انسان.

بر طبق آیات سوره جن گروهی از جن بعد از آنکه با شنیدن قرآن ایمان آوردند با قوم خودشان اینچنین گفتند: «و انا منا الصالحون و منا دون ذلک کنا طرائق قددا؛ یعنی برخی از ما صالح و شایسته هستیم و برخی دیگر اینچنین نیستیم؛ غیر این هستیم و تازه غیر این هم «که هستیم» یک جور نیستیم، طرائق و راههای مختلف هستیم» (جن/ 11). این مطلب چیست؟ عین همان جریانی که در بشر وجود دارد - چون در بشر به حکم همان اختیار و آزادی و مکلف بودن این جریانها به وجود می آید - در میان آنها هم به وجود آمده. حیوان طرائق نیست، طریقه است، یعنی هر نوع حیوانی چون به حکم غریزه کار می کند یک راه و روش مخصوص دارد و لهذا همه افراد حیوانها از یک خصلت خاص به نحو شبیه یکدیگر برخوردار هستند. مثلا همه گربه های دنیا یک جور خصلت دارند، همه سگهای دنیا یک جور خصلت دارند، همه گوسفندها یک جور، همه اسبها یک جور، چون کارشان به حکم غریزه است، یعنی کاری که می کنند کاری است که خلقت در جلوی راه آنها گذاشته است و نوعی اجبار در کارشان هست. ولی انسان این طور نیست، انسانها اولا تقسیم می شوند به انسانهای صالح و شایسته که راه صحیح زندگی را پیش گرفته اند و انسانهای ناصالح که راه صحیح را پیش نگرفته اند. تازه انسانهای ناصالح هم یک راه نرفته اند هر گروهشان یک راهی رفته اند. در این جهت، آنها مانند ما هستند.




کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:44

اعتقاد به ثنویت در خلقت عالم

در آیه 15 سوره الرحمن آمده: «و خلق الجان من مارج من نار»؛ و جن را از تشعشعی از آتش خلق کرد. قرآن کریم موجود دیگری را عرضه می دارد به نام " جن " یا " جان " که در ادبیات فارسی ما این امر منشأ یک سلسله اشتباهات شده و آن این است که ما اغلب کلمه " جن " را به " دیو " ترجمه می کنیم و دیو در فارسی قدیم و در فرهنگ خیلی قدیم ایران معنا و مفهوم دیگری داشته غیر از مفهومی که جن در قرآن دارد. مثل خود کلمه " شیطان " است که گاهی آن را به " اهریمن " ترجمه می کنند، در صورتی که این دو کلمه مساوی یکدیگر نیستند.

از قدیم فکری در دنیا بوده که بیشتر هم در ایران قدیم خود ما بوده است، معتقد به ثنویت در خلقت بودند، یعنی مخلوقات را تقسیم می کردند به مخلوقات خوب و بایستنی یعنی مخلوقاتی که بایست هم خلق می شد، و مخلوقات زشت و نبایستنی، مخلوقاتی که نباید خلق می شد. می گفتند منشأ آن خیرها و خلق شدنی ها یک مبدأ است که او هدفش از خلقت، خیر بوده، و آن نبایستنی ها از کانون دیگری پیدا شده که هدف آن کانون خیر رساندن نبوده، شر رساندن بوده است. (این دو مبدأ را " سپنت مئنیو " و " انگرا مئنیو " می نامیدند، از اسمهای قدیم ایران.) آن گروهی را که جنود آن مبدأ خیر بودند اغلب " ایزدان " ایزدها می گفتند و آن گروهی را که سپاهیان شر بودند " دیو " - و گاهی " دد " - می گفتند. آن دیوها دست اندر کار خلقت عالم بودند، منتها خلقت آن چیزهایی که نباید خلق شوند.

فرض کنید فکر می کردند مار و عقرب نباید آفریده شوند، آنها هستند که آمده اند مار و عقرب را آفریده اند برای اینکه قصد سوء در کار عالم داشتند، ولی آن ایزدان قصد خیر داشتند، مثلاً باران خلق کردند، نور آفریدند. به همین دلیل دیو و ملک در مقابل هم قرار می گیرند. ملک یعنی موجوداتی که در نظام خلقت قرار گرفته اند و می خواهند کار خیر انجام دهند، و دیو یعنی موجوداتی که در نظام خلقت قرار گرفته اند و می خواهند کار شر انجام دهند. ولی در اسلام و قرآن چنین مطلبی مطرح نیست، از نظر اسلام و قرآن هر چه هست وجودش خیر است، یعنی هیچ چیزی در عالم نیست که اصل خلقتش غلط بوده و نمی بایست آفریده شود، و لهذا قرآن همه مأمورانی را که در نظام خلقت از طرف پروردگار دخالت دارند " ملک " می نامد، ولی در مقابل به " جن " هم قائل است.

جن در ردیف ملائکه نیست، در ردیف انسان است، یعنی در عالم جزء مخلوقاتی است که مکلف و موظف اند، مثل انسان، منتها جن مخلوقی است که درجه اش از انسان پایین تر است. گو اینکه از نظر بعضی از قدرتها بر انسان می چربد و تواناییهایی دارد که انسان ندارد ولی از نظر درجه وجودی از انسان پست تر است، و حتی آن کارهایی که بعضی از افرادی که سر و کارشان با جن است - البته آنهایی که راست می گویند - انجام می دهند، اینها را اهل معنا نمی پسندند، یعنی سروکار داشتن انسان با جن روح انسان را تعالی نمی دهد، تنزل می دهد و تعالی نمی دهد. حال به یک معنای دیگر (که) اساساً آنها خود به خود مسخر باشند آن مسأله دیگری است.

اینجا از خلقت انسان و خلقت جن یاد شده. قرآن می گوید ما انسان را از خاک، گل، این جور چیزها آفریدیم و جن را از شعله ای از آتش آفریدیم: «و خلق الجان من مارج من نار» جنس او آتشین است، این یک جنس است و او جنس دیگری، مبدأ مادی این یک چیز است و مبدأ مادی او چیز دیگری. شیطان هم راجع به آدم اول همین حرف را زد، گفت «خلقتنی من نار و خلقته من طین» (اعراف/12) مرا از آتش آفریدی و او را از گل.



کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:44

آگاهی جن از اخبار آسمان بر اساس قران
این موجودی که نامش جن است و به واسطه همان عنصر خاص خودش در «لحظه» می تواند عالم مادی را طی کند، با اینکه از نظر اندیشه و روح پایین تر از انسان است، از نظر جسم از انسان خیلی قویتر و نیرومندتر است. از قرآن استنباط می شود که اینها خود را تا نزدیکترین آسمانها هم می رسانند و آن آسمانها مقر ملائکه است، به این معنا که ملکوت آن آسمانها مقر ملائکه است. اینها گاهی چون می توانند خودشان را تا آن افق نزدیک کنند می توانند از یک سلسله خبرها آگاه بشوند. بعد از قضیه بعثت حضرت رسول، اینها دیدند یک دگرگونی در آن آسمانها پیدا شده، یعنی نمی گذارند نزدیک بشوند و اگر بخواهند نزدیک بشوند اینها را با شهاب می رانند. البته گفته اند کلمه شهاب کنایه است، یعنی با یک نیرویی اینها را می رانند. اینها گفتند ما دیدیم که وضع در آنجا برای ما دگرگون شده، دیگر ما را به آن نزدیکیها راه نمی دهند ولی با خود فکر می کردیم آیا شری برای مردم زمین اراده شده است یا خیری؟ نمی دانستیم که منشأ این جریان شری است یا خیری؟
حالا فهمیدیم که یک خیر سبب این کار بوده است و انا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیداً و شهبا؛ ما آسمان را لمس کردیم، یافتیم او را که پر شده است از نگهبانان و از شهابها، یعنی برای ما دیگر امکان نزدیکی در آنجا نیست. و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع؛ ما قبلا آن نزیدیکیها می نشستیم و استراق سمع می کردیم یعنی از جریانها به نحوی آگاه می شدیم اما فمن یستمع الان یجد له شهابا رصدا؛ حالا اگر کسی بخواهد در مقام استماع بر بیاید با شهابی که در کمین است او را می رانند. و انا لا ندری اشر ارید بمن فی الارض ام اراد بهم ربهم رشدا؛ نمی دانیم - یعنی نمی دانستیم و حالا فهمیدیم قضیه چیست - که آیا این جریان از شری برای مردم حکایت می کند یا از خیری. (سوره جن آیات 8 تا 10)


کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:45

استماع قرآن توسط گروهی از جن


قرآن در سوره جن اشاره می کند که جریانی در همان اوایل اسلام رخ داده است. پیغمبر اکرم در مکه مشغول قرائت قرآن بوده، گروهی از اجنه - که همیشه در عالم در حال حرکت هستند ولی انسان وجود آنها را احساس نمی کند - وقتی آمدند از آن نزدیک عبور کنند پیغمبر را درک کرده و صدایش را شنیده اند. صدای قرآن را که شنیده اند توقف کرده اند برای اینکه درست بشنوند. وقتی که شنیده اند تحت تأثیر عجیب قرآن قرار گرفته اند. بعد رفته اند در میان قوم خودشان مسئله قرآن را طرح کرده اند. قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن؛ حال بگویید پیغمبر از کجا مطلع شد؟ از قرآن اینچنین فهمیده می شود که پیغمبر مستقیما متوجه وجود آنها نشد، بعد به او وحی شد که چنین جریانی رخ داد. قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن؛ بگو به من چنین وحی شد که گروهی از جن قرآن را استماع کردند. «نفر» کلمه ای است که ما در فارسی به یک معنای خاص (به معنی عدد) به کار می بریم، می گوییم یک نفر، دو نفر، پنج نفر، هزار نفر. در زبان عربی نفر یعنی گروه کوچک. نفور به معنای حرکت کردن است. یک گروه کوچک هم حرکت، گروه کوچکی که با هم حرکت می کنند «نفر» گفته می شود، و گفته اند که بین عدد 3 و 5 را نفر می گویند.

قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن؛ یعنی گروه کوچکی از جن، یک گروه چند نفری از جن قرآن را استماع کردند. بدون آنکه خود را بر پیغمبر ظاهر کنند و استفساری از او بکنند، بعد از استماع قرآن از آنجا گذشتند و به میان جمع خودشان رفتند و قضیه را گزارش کردند. فقالوا انا سمعنا قرانا عجبا؛ گفتند ما یک قرآن عجیبی، یک شیء قرائت شده فوق العاده عجیب و شگفت آوری شنیدیم. یهدی الی الرشد؛ که انس و جن را به سعادت و حقیقت، به رشد و کمالش رهنمون می شود. فامنا به؛ ما حقیقت را فهمیدیم، همان جا هم ایمان آوردیم و تصدیق کردیم. ولن نشرک بربنا احدا؛ دیگر هرگز برای پروردگار خود شریکی قائل نخواهیم شد. معلوم می شود در میان آنها هم شرک و توحید وجود دارد، درست مثل انسان. و انه تعالی جد ربنا؛ از قرآن درس توحید و عظمت حق را یاد گرفتند، گفتند متعالی و منزه است عظمت پروردگار ما از این نسبتهای ناروایی که انس یا جن به پروردگار می دهند. تعالی عظمتة ربنا؛ عظمت پروردگار ما خیلی برتر از این حرفهاست. ما اتخذ صاحبة و لا ولدا؛ این چیزی که در میان جن و انس وجود دارد یعنی جفتگیری و فرزند داشتن، خدای متعال منزه از آن است. پس این نسبتها که در انس و جن وجود دارد همه دروغ است. و انه کان یقول سفیهنا علی الله شططا؛ حالا که ما ایمان آوردیم اقرار می کنیم که آن سخنان شطط و غلطی که سفهای ما به خدای متعال نسبت می دادند همه چرند و مزخرف بوده. درست مثل گروهی انسان که بیایند تعلیماتی را یاد بگیرند و این تعلیمات جدید فکر اینها را دگرگون کند، وقتی که به مرکز اصلی برگردند آن افکار گذشته خودشان را یک یک انکار کنند.

و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن علی الله کذبا؛ حرف عجیبی است! می گوید ما قبلا چه موجودهای ساده لوحی بودیم! خیال می کردیم هر چه که در میان جن و انس وجود دارد - یعنی هر فکر و عقیده ای که وجود دارد و هر حرفی که گفته می شود - راست است. اگر می گویند خدا چنین گفته است خدا چنین کرده است، باور نمی کردیم که بتواند اینها دروغ باشد. تازه فهمیدیم که چقدر حرفهای دروغ درباره خداوند در میان انس و جن رایج بوده، یعنی از این تعلیمات جدید، تازه یک حالت انکار نسبت به معتقدات قوم خودشان و معتقدات انس پیدا شد که عچب! معلوم شد چه دروغگوهایی تا حالا در میان جن و انس وجود داشته است. و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن علی الله کذبا؛ ما گمان می کردیم که انس و جن به خدا دیگر دروغ نمی بندند، هر چه می گویند از آن خداست، خدا چنین خواسته، خدا چنین کرده، باور می کردیم که راست است، فهمیدیم چقدر دروغ وجود داشته است!

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:45

کهانت و ارتباط با جن
و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا؛ اشاره می کنند به کهانت و ارتباط با جن برقرار کردن و از جن مدد گرفتن انسانها: حالا فهمیدیم که گروهی از مردان انسانها به مردانی از جن پناه می برند و آنها را بیشتر بدبخت و تیره و گناهکار می کنند، عمل کهانت و جن گیری و رابطه با جن برقرار کردن، در عرب هم معمول بوده که می گفتند ما پناه می بریم به رئیس جن، و از این حرفها. او چیست که انسان بخواهد به او پناه ببرد؟ اصلا ما کی هستیم، مردان ما کی هستند که انسانها بیایند به آنها پناه ببرند؟! یعنی کسی که باید به او پناه برد فقط خداست، به خدا باید پناه برد از جن، از انس، از هر گزندی و از همه چیز. در پناه آنها زندگی کردن یعنی چه؟! فزادوهم رهقا دو معنی مختلف دارد در آن واحد که هر دو درست است. یکی اینکه این پناه گیرندگان انسی که می خواهند خود را در پناه آن مردان جن قرار بدهند آنها را بیشتر بدبخت می کنند، آن جنها را گناهکارتر می کنند. عکسش هم درست است: وقتی که اینها خودشان را در پناه آنها قرار می دهند این جنها آن انسانها را بیشتر بدبخت و گناهکار می کنند. دوتایی همدیگر را بیشتر گناهکار و بدبخت و بیچاره می کنند، یعنی کاری است به زیان هر دو طرف.

و انهم ظنوا کما ظننتم ان لن یبعث الله احدا؛ انسانهای گمراه گمان می کردند مثل شما گمراهان - رو می کند به قومش و می گوید مثل شما گمراهان - که خیال می کردید و گمان می بردید که خدا احدی را مبعوث نخواهد کرد، یعنی فکر می کردید دیگر نبوتی نخواهد بود و پیغمبری نخواهد آمد. چه گمان باطلی شما کردید و چه گمان باطلی آنها کردند! برخی ان لن یبعث الله احدا را به مسئله حشر می زنند، گروهی از انسانها منکر حشر و بعث قیامت شدند، مثل گروهی از شما، آیا خیال کرده اید که همین حیات در دنیاست و زندگی کردن و مردن و بعث و حشر و نشری دیگر وجود ندارد؟ (سوره جن آیات 1 تا 7)




کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:45

۱۵ نکته جالب و خواندنی در مورد جن ها که نمی دانستید
جن دارای عقل است . اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش ؛ و قوه تشخیص است ؛ به اضافه هوشی سرشار ؛ اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.

-۱ جن جانوریست دارای شعور؛ و فیزیکی غیر ارگانیک ؛ که از لحاظ شان وجودی ؛ از دید ادیان پایینتر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد .در فرهنگ فارسی به آن دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یا jinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که؛ پوشیده شده ؛و منظور پوشیده ماندن او از حواس ماست.

2- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان؛ اعجاب آور است. عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک ؛در وجودش مانند بارباپاپا ؛می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود. و بسیاری از چیزها را در یک آن ؛جا به جا کند .همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد. می تواند مثلا ظرف 5 دقیقه فاصله بین لاهور و تهران را طی کرده و برگردد.

3- جن ابزار ساز نیست ؛ وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد ؛قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند ؛وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد. زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست .جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است ؛ و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند ؛ و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.

4- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کند . اما به مقداری بسیار کمتر از انسان.

5-جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارند . تولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند ؛ و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند.

6- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند . حدود 1000 سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده ؛ که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند ؛ از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند ؛ احتمالا هنوز زنده اند . جن ها مانند انسان داناونادان ؛ .فرمانده و فرمانبردار ؛ ارباب و بنده ؛ کافر و متدین ؛ شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.

7- جن دارای عقل است . اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش ؛ و قوه تشخیص است ؛ به اضافه هوشی سرشار ؛ اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.

8- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند ؛ و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص ؛ و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان.

9- معروف ترین جن ؛ ابلیس ؛ یا همان شیطان نام دارد ؛ که وصف حال او را شنیده اید ؛ که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسید ؛ اما چون حاضر به سجده بر انسان ؛ یعنی شریک قرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد.

10- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان ؛ و انسان در شرایطی ؛ قادر به تسخیر جن است . انسان مسخر شده را مجنون؛ یا دیوانه ؛یا دیو زده ؛ و جن تسخیر شده را ؛موکل می نامند. گویند خود جنیان بر سه قسمند: دیو.؛جن وپری ؛که از لحاظ مکانی ؛ مادون فرشته هستند.

11- جن می تواند در مواردی تربیت شده ؛ به انسان خدمت کند. چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد . اما به طور کل ؛ نه بودا ؛ نه دالای لاما ؛ نه اولیا الله ؛ و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام ؛به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان ؛خطا و اشتباه و گناه می کنند ؛توصیه نکرده اند اما همگی؛ وجود آنها را تایید کرده اند .

12- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای ؛با ما هستند ظاهر نمی شوند ؛اما حاضرمی شوند و بعضی از انها ؛درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف ؛رفت و آمد می کنند. یکی از راه های دور کردن جنهای مزاحم ؛خواندن و آویختن 4 آیه از قران است ؛ که با قل شروع می شوند . و بسیاری ادعیه ؛که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچیست!؟

13- جن ها ؛ بعضی از ما را؛ به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند؛ کمکمان می کنند ؛همینطور جواهرات و اشیای قیمتی ما ؛ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) .اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند ؛بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند .خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کرداراکثرآدمیان اهل شیطنت.بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

مقالات عن الجن Empty رد: مقالات عن الجن

مُساهمة من طرف Admin 10/2/2021, 22:46

14- اما آنان که ماورای طبیعت ؛ و موجوداتش را باور ندارند؛ چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند . اینها معمولا فقط آنتی تزقصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند؛ که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند. این تیپ آدمها از 7 سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده ؛هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارند.مثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند: کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش . و گروه آخر کسانی که جنها ؛ دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح ؛در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند ؛تا فردا در مدح روح ؛کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند.

جن برای انسان ؛ از انسان خطرناک تر نیست . همانطور که انسان برای کوسه ؛ از کوسه خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین 35 میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز ؛ هراس ناک تر و هوس ناک تر از انسان نیست ؛ که به قول توماس هابز :انسان گرگ انسان است.

15- در کل؛ و بدون در نظر گرفتن موارد خاص ؛ آنها به ما کاری ندارند .ماهم به آنها کاری نداریم . ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و ...... فراریند .مثل ما کار و مکافات دارند. و دست آخر اینکه ؛به عقیده من: با تمام این اوصاف ؛تفاوت اساسی با ما ندارند زیرا که : آنها هم رنج می کشند.



کتابخانه علوم وفنون غریبه
گروه علوم مشهد
شیخ سلیمان

Admin
المدير
المدير

ذكر المساهمات : 4760
تاريخ التسجيل : 03/08/2017

https://azkar101.ahlamontada.com

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

صفحة 1 من اصل 2 1, 2  الصفحة التالية

الرجوع الى أعلى الصفحة

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
لاتستطيع الرد على المواضيع في هذا المنتدى